انتظار با چشم خونین

یاد امام حسین (ع) همیشه و همه‌جا، همراه یاد حضرت مهــدی(عج) اســت؟ چــرا هــر جا ســخن از امام حســین(ع) اســت، نــام حضــرت مهــدی(عج) نیــز رخ می‌گشــاید؟

لیلة المبیت


نام کتاب : لیلة المبیت پدید آورنده : غلامرضا صادقی فرد
موضوع : 1. تفاسیر ( سورۀ بقره ، آیۀ لیلة المبیت ). 2. علی بن ابی طالب علیه السلام ، امام اول، 23 قبل از هجرت – 40 قمری –خوابیدن بر بستر پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در شب هجرت . الف. عنوان . 9ل24 ص / 13 /102 18 /297
نوع : مذهبی
ناشر : انتشارات دلیل ما ، مؤسسۀ پژوهش و مطالعات عاشورا
محل نشر : قم
سال چاپ : پاییز 1383 ، رمضان 1425
زبان اصلی : فارسی
نوبت چاپ : چاپ اول
سطح : عمومی
*این کتاب با بیانی روشن و دلنشین مناسب است برای تمامی افرادی که جویای درک بهترآیۀ لیلة المبیت هستند ، همانگونه که حضرت ابراهیم علیه السلام پس از مشاهدۀ یک آیه از آیات الهی به آن اطمینان – که قرآن کریم وصفش می کند – رسید ، می توانیم با نگاهی روشن به این یک آیه – که خود آیه ای بر رسالت خاتم المرسلین صلی الله علیه و آله است – به اطمینانی فراتر از حدّ تصوّر خود دست یابیم و گامهایی بسیار بلند در راه رسیدن به یقینی که خدای تبارک از بنده اش خواسته است برداریم .
این کتاب پاسخگوی نیاز مخاطبانش در زمینه های ذیل می باشد : پیشگفتار
فصل اول : بر بستر پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله ، مباهات خدا ، فصل دوم : و علی مهر خداوند علی است فصل سوم : شأن نزول آیۀ شریفۀ ” ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله …” ، معرفی صهیب بن سنان رومی ، شأن نزول آیۀ لیلة المبیت و صهیب فصل چهارم : توضیحی پیرامون آیۀ لیلة المبیت ، بررسی اجزای آیۀ شریفه فصل پنجم : سازگاری شأن نزولهایی که برای آیۀ لیلة المبیت ذکر شده است با آن فصل ششم : یکصد و ده نکته از آیۀ شریفۀ ” ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رووف بالعباد ” . فصل هفتم : کلام آخر

پیشگفتار :
این کتاب به بررسی تحلیلی آیۀ لیلة المبیت می پردازد . آیۀ لیلة المبیت آیه ای است که پس از جان فشانی مولی امیرالمؤمنین علیه السلام ، در لیلة المبیت ، دربارۀ او نازل شد ه است . درر این آیه می خوانیم : ” وَ مِنَ النّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ وَاللهُ روُوفٌ بِالعِبادِ “. ” بقره ، 207 “
” و از مردم فرد یا افرادی هستند که جان خود را می فروشند تا مرضات الهی را به دست آورند و خدا نسبت به بندگان بسیار مهربان است . “
شاید بتوان با ارشاد این آیه از قرآن کریم تمام یا بسیاری از مناقب چهارده نور مقدس و معصوم علیهم السلام را به اثبات رساند . مناقبی که در زیارت جامعۀ کبیره ، دربارۀ این بزرگان ذکر شده نیز از این جمله می باشد . زیارت جامعۀ کبیره از حضرت امام هادی علیه السلام به دست ما رسیده است . این زیارت در واقع می تواند به عنوان فهرستی از عقاید امامیه معرفی شود . در میان جامعۀ امامیه تمام اجزای این دعای شریف از میان آیات و روایاتی که از سوی معصومین علیهم السلام به ما رسیده قابل اثبات است . و پذیرش و عدم پذیرش دیگران تأثیری بر پذیرش ما نسبت به این باورهای اعتقادی ندارد .

فصل اول : بر بستر پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله
در سال دهم هجری دو تن از کسانی که از مهمترین یاوران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، در دعوت اسلامی او به شمار می آمدند از دنیا رفتند . این سال عام الحزن نام گرفت . این دو بزرگوار حضرت خدیجه سلام الله علیه و حضرت ابو طالب علیه السلام بودند . پس از رحلت این دو تن ، دیگر جایی برای حضور پیامبر اکرم در مکه وجود نداشت . فشار قریش هر روز بیشتر می شد تا آنجا که حضرت خاتم المرسلین صلی الله علیه و آله ناگزیر از هجرت شد . در سیزدهمین سال بعثت ، قریش تصمیم گرفت که پروندۀ دعوت الهی خاتم الانبیاء را برای همیشه ببندد و برای رسیدن به این هدف ،به مکری بزرگ اقدام نمود . قریشیان برای کشتن پیامبرِ رحمت صلی الله علیه وآله ، از هر قبیله ای یک نفر را برگزید – که پس از آن ، بنی هاشم نتواند به خون خواهی فردی از قبیله اش اقدامی کند – تا شب هنگام به خانه و بستر او حمله ور شوند ، او را بکشند و از دین و دین آور برای همیشه راحت گردند . جبرئیل از سوی خداوند ، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در جریان این توطئه قرار داد . در پی این خبر امیر المؤمنین علیه السلام نیز از این مکر بزرگ آگاهی یافت . پیامبر صلی الله علیه و آله نمی توانست در روزِ روشن در برابر دیدِ همگان ، مکه را ترک نماید . او باید به صورت مخفیانه به این امر اقدام کند تا مشرکان به هدف شومشان دست نیابند . خدای تبارک در پاسخ مکرِ قریش ، خود مکری بزرگ نمود و مولی امیر المؤمنین مجری این مکر خداوندی گشت : ” وَإذ یَمکُر بِکَ الذینَ کَفَروا لِیُثبِتوکَ أو یَقتُلوکَ أَو یُخرِجوکَ وَیَمکرونَ وَیَمکُرُ اللهُ وَ اللهُ خیرُ الماکرینَ “. ” و به یاد آر آنگاه را که کافران برای از کار انداختن دعوت یا کُشتن و یا بیرون راندن ِ تو دست به کار شدند و مکر نمودند . آنان مکر می نمایند و خدا مکر می کند و خداوند متعال بهترین مکر کننده است ” . پیامبر اکرم از امیر المؤمنین خواست تا بُردِ حضرمی او را بر تن خود نماید و به جای او در بستر بخوابد و رو اندازِ بسترِ او را به روی خود بکشد تا آنکه قریش از بیرون رفتن پیامبر صلی الله علیه و آله تا زمانی مناسب که او به اندازۀ کافی از مکه دور شده باشد ، آگاه نشود . امیر المؤمنین علیه السلام ، چنان کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله از ایشان خواسته بود . برگزیدگان ! قریش ، خانۀ پیامبر صلی الله علیه و آله را از هر سو محاصره کردند و برای عملی کردن نقشۀ خود به انتظار طلوع فجر نشستند . صبح از راه رسید و این افراد به خانه و بستر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حمله ور شدند که با صحنه ای دور از تصور مواجه شدند . آنان امیر المؤمنین را بر بستر پیامبر دیدند . حضرت به آنان حمله ور شدند و آنان از هر جهت گریختند و از انجام نقشۀ شوم خود ، ناتوان ماندند . امیر المؤمنین با آنچه انجام داد ، شیطان را نا امید ساخت ، تمام نقشۀ مشرکان را نقش بر آب ساخت ، جان خاتم المرسلین صلی الله علیه و آله را نجات داد و دعوت الهی را جانی دوباره بخشید . آنچه او انجام داد ، در اوج ارزشِ آفرینش قرار دارد . برای این منقبت همانندی نمی توان معرفی نمود و به اوج این فضیلت نمی توان نزدیک شد . خداوند متعال پس از این جان گذشتگی و این کار با ارزش امیر المؤمنین علیه السلام ، دربارۀ او فرمود : ” وَ مِنَ الناس مَن یَشری نَفسهُ ابتغاءَ مَرضاتِ اللهِ وَ اللهُ رؤوفٌ بِالعبادِ “. ( بقره / 207 ) ” و از مردم فرد یا افرادی هستند که جان خود را می فروشند تا مرضات الهی را به دست بیاورند و خدا نسبت به بندگان بسیار مهربان است “. نزول این آیۀ شریفه ، شخصیت و ویژگیهای این وجود مقدس و انسان های مقدس و ممتاز دیگری را که در فضیلت همانند او هستند ، معرفی می نماید .
مباهات خدا
پیرامون این واقعه روایات بسیاری صادر و روایت شده‌است . یکی از این روایت‌ها که نشانگر بُعد گستردۀ این فضیلت می‌باشد ، حدیث مباهات خداوند متعال به ملائکه می‌باشد : (( ابوسعید خدری می‌گوید: آنگاه که رسول خدا صلی الله‌علیه واله شبانه به قصد غار از مکه خارج شد علی‌بن‌ابیطالب بر بستر او خوابید. پس خداوند متعال به جبرئیل و میکائیل چنین وحی کرد : من بین شما دو تن پیمان برادری بستم و عُمرِ یکی از شما دو تن را بیش‌از دیگری قرار دادم ؛ حال کدامیک از شما حاضر است دیگری را برای زنده ماندن بر خود ترجیح دهد ؟ هر دو علاقه به زنده ماندن نشان داده‌اند و زنده ماندن خود را بر دیگری ترجیح دادند . پس خدای تبارک به آن دو وحی کرد : چرا شما مانند علی‌بن‌ابیطالب نیستید ؟! من میان او و پیامبرم محمد صلی الله علیه و آله پیمان برادری بستم . ا و بر بستر پیامبر خوابید تا جان پیامبر را با جان خود حفظ کند . شما دو تن به زمین بروید و او را از دشمنانش محافظت نمایید. و پس آن دو به زمین آمدند جبرئیل نزد سر آن حضرت و میکائیل پیش پای او قرار گرفت و جبرئیل چنین می‌گفت : خوشا به حالت مانند تو ای فرزند ابوطالب ! خدا با تو به ملائکه اش مباهات می‌کند خدای تبارک پس‌از آن آیه : ” و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات اللهِ وَ اللهُ رؤوفٌ بِالعباد ” را نازل نمود )) . به‌نظر می‌رسد آزمون ملائکه و پخش این خبر به این سبب باشد که برای همگان روشن شود : حتی ملائکه مقرب الهی از کسب این فضیلت بازمانده‌اند . تکلیف آنان که در رتبه‌ای پایین‌تر از این رتبه قرار دارند نیز با این خبر روشن می‌شود و روشن هم شده‌است.
فصل دوم : وعلی مهر خداوند علی است .
کس نداند ؛ نتواند که بداند ، زِ علی رمز مؤاخاتش را ، زِ علی ، وزن مواساتش را . بنهاد او همه جان ، جان عزیزش همه بر بستر ِ تن ؛ همه بر جای نبی ، ختم رسالت . بِبَرَد تا که پیمبر ، به در از جای خطر ، مکر عدو، شرّ ستم ، جان خود را ، که نبی زنده بماند ؛ که بماند اسلام . مرتضی با عملش ، جان بفروشد بخدا ؛ به خداوند زمین ، به خداوند سماء، و خدایش به اِزا، بسپارد به علی ، بسپارد به ولی ، بسپارد به وصیش ، همه خشنودی خود را ، همه مرضاتش را .
این شعر اشاره ای است به آیۀ مباهله که بر اساس آن امیر المؤمنین علیه السلام ، جان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می باشد .
فصل سوم : شأن نزول آیۀ لیلة المبیت
” وَ مِنَ النَاسِ مَن یَشری نَفسَهُ اِبتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ وَ اللهُ رؤوفٌ بِالعِبادِ “
” و از مردم فرد یا افرادی هستند که جان خود را می فروشند تا مرضات الهی را به دست بیاورند و خدا نسبت به بندگان بسیار مهربان است “.
دانشمندان امامیه و غیر امامیه در ارتباط بامصداق گویی این آیه شریفه پنج برخورد گوناگون داشته‌اند. 1- کسانی که ساکت و ساکن از کنار این آیه گذشته‌اند و هیچ شأن نزول و هیچ مصداقی برای آیه شریفه معرفی و مطرح نکرده‌اند . 2- دانشمندانی که بیان داشتند این آیه پس‌از عمل مولی الموالی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در لیلةالمبیت و در اشاره به آن عمل نازل‌شده است . 3- دانشمندانی که در ارتباط با شأن نزول آیه شریفه ، برای حضرت امام امیر المؤمنین علیه‌السلام و لیلةالمبیت مشابه‌سازی و یا مشابه گویی کرده‌اند. 4- دانشمندانی که در ارتباط با شأن نزول این آیه شریفه ، برای حضرت مولی الموالی علیه السلام و لیلة المبیت بدل و جانشین سازی کرده‌اند و شأن نزول این آیه را مربوط به دیگران دانسته‌اند و نامی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نبرده‌اند . 5- کسانی که امیر المؤمنین علیه‌السلام را مصداق آیه ” وَ مِنَ الناسِ مَن یُعجِبُکَ قَولُهُ فِی الحیاةِ الدنیا و یُشهِدُ الله علی ما فی قلبه و هو أَلَدُّ الخِصامِ ” و قاتل مولی‌الموحدین علیه‌السلام را مصداق آیه لیلةالمبیت دانسته‌اند.
… وترجمه ای بهتر از این برای ” مسخ اسلام ” وجود ندارد .
در میان این پنج گروه از گروه اول و پنجم در آیندۀ بحث ، سخنی به میان نخواهد آمد . زیرا گروه اول دراین‌باره سخنی نگفته‌اند که بتوان کلام آنان را نقد نمود و کلام گروه پنجم هم‌ارزش نقد را ندارد. سخنی کوتاه پیرامون کلام گروه سوم و چهارم – یعنی آنان که برای مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام و کار بزرگ او در لیلة المبیت مشابه و یا بدل سازی کرده‌اند – خواهیم داشت و کلام گروه دوم ، اساس سخن ما پیرامون این آیۀ شریفه یعنی آیۀ ” لیلة المبیت” می باشد . مراجعه به نوشته‌های گروه سوم و چهارم پرده از این نکته برمی‌دارد که شخصی به نام صهیب بن سنان رومی در شأن نزول های نقل‌شده توسط این گروه نقش اول را بازی می‌کند . در بسیاری از این نوشته‌ها به‌تفصیل دراین‌باره سخن گفته‌اند و روایات مختلفی را دراین‌باره نقل کرده‌اند . به‌عبارتی روشن‌تر تنها نام مشترکی را که اینان به‌عنوان مصداق آیه شریفه با شرح و تفصیل بسیار مطرح می‌کنند همین صهیب بن سنان رومی است . معرفی صهیب بن سنان رومی (( کنیه صهیب ابو یحیی است . این کنیه را پیامبر اکرم صلی الله‌علیه واله بر او نهاده است . به او رومی گفته می‌شود زیرا رومیان او را در کودکی اسیر کرده بودند . پدر و عمویش از سوی کسرا بر منطقه ابلّه فرمان‌روایی می‌کردند . و خانه‌های آنان در موصل کنار دجله قرار داشت و رومیان به آنان حمله کردند و صهیب را در کودکی به اسارت گرفتند و در روم بزرگ شد و به‌همین سبب لکنت زبان داشت . “کلب ” او را از رومیان خرید و به مکه آورد . و سپس عبدالله بن جدعان تیمی او را خرید و آزادش کرد . صهیب باعبدالله بن جدعا ن بود تا عبدالله مُرد . خانواده صهیب و فرزندانش و نیز مصعب زبیری دراین‌باره گفته‌اند : او هنگامی‌که بزرگ شد از روم گریخت به مکه آمد و با عبدالله‌بن‌جعفر هم‌پیمان شد و با او بود تا عبدالله مُرد . وقتی‌که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مبعوث شد و ایمان آورد و از پیشگامان ایمان به اسلام بود واقدی می‌گوید : صهیب و عمار در یک روز ایمان آوردند و ایمان آنان پس‌از سی و چند نفر بود و از مستضعفین مکه و از کسانی بود که شکنجه می‌شدند … . علی‌بن‌ابیطالب و صهیب آخرین کسانی بودند که به مدینه هجرت کردند . این هجرت در نیمه ماه ربیع‌الاول رخ داد … . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بین او و حارث بن صمّه پیمان برادری خواند)) . دانشمندان عامه اگر می‌توانستند لیلةالمبیت دیگری را از سوی خود ترتیب می‌دادند و صهیب را به‌جای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌خواباندند و تمام فضیلتی که در این عمل متوجه مولانا امیرالمؤمنین علیه‌السلام بوده‌است را به صهیب منتقل می‌کردند . آنان حتی برای هجرت ترتیبی دادند که هجرت صهیب و به مولی الموالی علیه السلام با هم و در یک زمان صورت پذیرد ! ابن حجر درباره هجرت صهیب چنین می‌گوید : درباره صهیب ادعا کرده‌اند که او در تمام جنگ‌های پیامبر اکرم و سرایای او حاضر بوده‌است : ” از حدیث صهیب از طریق خاندان صهیب از زبان خود او نقل است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در هیچ مجمعی حاضر نشد ، مگر آن که من در آن‌جا حاضر بودم. ا و هیچ بیعتی نکرد مگر آنکه من در آن بیعت حاضر بودم . هیچ سریّه‌ای را او حاضر نشد مگر آن که من در آن حاضر بودم و در هیچ نبردی شرکت نکرد مگر آن که من در آن نبرد دست‌راست (!) او و یا سمت چپ (!) او حاضر بودم . محمدبن سعد نیز دراین‌باره چنین نقل می‌کند : “صهیب در بدر، احد ، خندق و تمام نبردها با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شرکت داشت )) . صهیب از کسانی است که مورد عنایت بسیار عمربن‌خطاب لعنت الله بود. تاآنجاکه عمر پس‌از ضربه خوردن وصیت نمود مردم تا سه روز صهیب را امام‌جماعت خویش قرار دهند . عمربن‌خطاب درباره صهیب چنین وصیت می‌کند : ” اگر برای من حادثه‌ای رخ دهد تا سه شب باید صهیب امام‌جماعت مردم باشد . سپس و در روز سوم باید ( با روشن‌شدن تکلیف حکومت ) شما مردم در مورد حکومت اتفاق‌نظر پیدا کنید . ” صهیب حدود سی حدیث نقل کرده که مسلم سه حدیث آن را در کتابش آورده‌است . از سی روایتی که صهیب نقل کرده بیش‌از بیست روایت آن در فضیلت خود صهیب است که برای نمونه ابن عساکر در کنار هم نقلشان کرده‌است .
شأن نزول آیۀ لیلة المبیت و صهیب
بسیاری از این روایات روایت‌ها اسناد صهیب درباره‌ی خود و نقل‌شده برخی از این روایات در چند تابعی مانند عِکرمه ، ابن مسیِّب، ابن جریج ، و ابوعثمان نهدی نقل‌شده که زمان خاتم المؤمنین علیه‌السلام را درک نکرده‌اند و تنها یک روایت در این خصوص از ابن‌عباس وارد شده‌است ملاحظه خواهد شد که آن چه او خود دراین‌باره از کار خودش نقل نموده است ، بسیار مختلف است و با نادرستی بسیار همراه است . در این جا به یک مورد اشاره می کنیم :
(( بخش عمدۀ مفسران گفته اند : این آیه در بارۀ صهیب بن سِنان رومی آنگاه که مشرکان او و گروهی از مؤمنان را گرفته بودند و عذابش می کردند نازل شده است . پس صهیب به آنان گفت : من مردی ضعیف ، پیر و فرتوت هستم . برای شما فرقی نمی کند که با گروه شما باشم یا در گروه دشمنانتان . مشرکان قریش تصدیق کردند که این گونه است . آنگاه صهیب گفت : زن و بچه و دارایی مرا بگیرید و مرا با دینم به حال خود گذارید . آنان پذیرفتند و همان گونه کردند . پس این آیه دربارۀ او نازل شد . پس از اینکه صهیب به مدینه آمد ابوبکر او را دید و به وی گفت : معاملۀ تو سود کرد . صهیب پاسخ داد : و معاملۀ تو نیز زیان نخواهد کرد . پس ابو بکر این آیه را برای او خواند . او نیز از این آیه خرسند شد )). صهیب از یاران ِ حاکمان ِ پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود . او از بیعت با امیر المؤمنین علیه السلام خودداری کرد و با اهل بیت عصمت و طهارت – که مودّتشان در کتاب الهی به عنوان اجر و مزد ِ رسالت خاتم المرسلین صلی الله علیه و آله مطرح است – دشمن بود . شاید این دانشمندان و راویان اخبار با این نقل ها با یک تیر دو نشان زده اند. هم از صهیب به گونه ای مناسب قدر دانی کرده اند و هم انتقامی سخت از مولی الموحدین علی بن ابیطالب علیه السلام گرفته اند .
فصل چهارم : توضیحی پیرامون آیۀ لیلة المبیت
بررسی اجزای آیۀ شریفه :
” وَ مِنَ النَّاس …”
و از مردم کس یا کسانی هستند که …
بعضی از لغت دانان بر این باورند که کلمه “الناس ” اسم جمیع آدمی زادگان است و گویند که مفرد ش “انسان” از غیر لفظ آن می‌باشد . تعبیر” ناسٌ من الناس ” – که تعبیری فصیح است – حکایت از آن دارد که الف و لام بخشی از کلمه ” الناس ” نیست . همه لغت دانان بر این باورند که جنس آدمیزادگان را شامل می‌شود و مفهوم آن ” تمام مردم یا تمام انسان‌ها” است . در نهایت ، مفهوم بخش اول ِ آیه یعنی عبارت ِ ” وَ مِنَ الناسِ ” چنین می شود : ” از میان تمام مردم فردی است که … یا از میان تمام مردم افرادی هستند که … معنی‌ ” … مَن یَشری …” ، “مَن ” در این‌جا موصول است یعنی این نفس می‌تواند به یک نفر به دو نفری به چند نفر مرد یا زن دلالت داشته باشد . من یشری ، در ترجمه لغت ” یشری” مفسران در بسیاری از کتاب‌های تفسیر گفته‌اند که اصل در مفهوم ماده “شری ” ،”خریدن” است اما همه مترجمان مفسران و بررسی‌کنندگان این آیه شریفه از امامیه و غیر امامیه به‌اتفاق گفته‌اند که در این‌جا این ماده لغوی به مفهوم فروختن بکار رفته‌است آنان برای شاهد به کاربردهای قرآنی دیگری استشهاد کرده‌اند که در آن کاربردها “شری” به مفهوم فروختن هماهنگی دارد . “… یشری نفسه …” بعضی از لغت دانان نفس را به روح و جان ترجمه کرده اند . و در بسیاری از اوقات ، نفس به مجموع جسم و جان اطلاق می گردد .
” … ابتغاء مرضات الله …”
این عبارت ، بیانگر ثمن ، نرخ و ما به ازای فروش جان است و همانگونه که ملاحظه می شود ، ما به ازای فروشِ جان ، تمام مرضاتِ الهی است . ” ابتغاء ” به مفهوم ” اراده کردن ” ، ” درخواست نمودن ” ، و به دست آوردن ” است . بنابراین این بخش از آیه اعلام می کند که سبب، غایت و هدف از انجام این معامله ، دست یابی به ما بازای ِ این معامله – یعنی مرضات ِ الهی – است . و در نهایت ترجمۀ این آیۀ شریفه تا پایان این بخش چنین می شود : ” از مردم فردی است که هماره تمامِ وجودِ خود را می فروشد تا مرضات الهی را به دست آورد یا افرادی هستند که هماره جان خود را می فروشند تا مرضات الهی را به دست آورند . لفظ مرضات به مفهوم ” رضا و رضوان ” ، “خشنود شدن و خشنودی” ، می باشد .
” … وَ اللهُ رؤوفٌ بالعباد “
“رؤوف” صیغۀ مبالغه و بیانگر ” شدت مهربانی ” و ” رأفت و رحمت ِ ” صاحب این صفت است . این بخش از آیۀ شریفه بیان می کند که خداوند متعال نسبت به بندگانش بسیار مهربان است .
” عباد ” جمع ” عبد ” است و تمام بندگان الهی را – اعمّ از مسلمان ، کافر ، مشرک ، منافق و … شامل می شود . این لفظ اختصاصی به انسان ندارد . جن و ملک را نیز در بر می گیرد و در تعابیر قرآنی ، حتی به جماد و نبات نیز اطلاق می شود . به طور مثال در آیات 194و 195 سورۀ اعراف ، بتهای سنگین و چوبین و نیز بت پرستان ، به عنوان عباد معرفی شده اند .
مفهوم عبارتِ پایانی ِ آیه ، بر اساس آنچه گفته شد چنین می باشد : و خدا نسبت به تمام بندگانش – کوچک و بزرگ ، مرد و زن ، پیر و جوان ، انسان و حیوان ، جن و ملک ، جماد و نبات و … – بسیار مهربان است .
فصل پنجم : سازگاری شأن نزول هایی که برای آیۀ لیلة المبیت ذکر شده است با آن
در معامله ای که این آیۀ شریفه آن را ترسیم می کند ؛ فروشنده بعضی از انسان ها هستند و مورد معامله تنها نفس با تمام وجود فروشندگان و بهای آن مرضات الهی است . در معاملۀ دیگری که تا حدودی شبیه این معامله می باشد ، مورد معامله جان و مالِ مؤمنان و بهای آن بهشت است : ” اِنَّ اللهَ اشتَری مِنَ المؤمنینَ انفسَهُم وَ اموالَهُم بِأَ نَّ لَهُم الجَنَّةَ … ” ، (توبه / 111 ) ” بدرستی که خدا جان و مال مؤمنان را در ازای بهشت از آنان می خرد … “. محل انجام این معامله ، میدان های نبرد مؤ منان با غیر مؤمنان ، موردِ معامله ، جان و مال است و ثمن و ارزش آن ، بهشت .
در تمام شأن نزول های ساختگی آیۀ ” و من الناس من یشری نفسه ابتغاء…” ، که در آنها صهیب بن سنان رومی به عنوان مصداق اول این آیه معرفی شده و آثار ساختگی بودن نیز در تمام اجزای آنها ظاهر است ؛ صهیب به عنوان ” خریدار جان خود ” معرفی شده است . پرداخت صهیب به عنوان بهایِ معامله ، مال ، دارایی و ظروف طلا و نقره می باشد . اگر تمام آنچه را که در ارتباط با صهیب به عنوان شأن نزول ِ آیۀ لیلة المبیت مطرح شده است با تمام ابعاد آن بپذیریم و از تفاوت نقل ها – که به هیچ وجه قابل توجیه و جمع نمی باشد – نیز بگذریم و تمام آن تفاوت ها را نادیده بگیریم ، نمی توانیم بین هیچ یک از آنها با آیۀ لیلة المبیت سا زگاری ایجاد کنیم . در تمام آن شأن نزول ها صهیب بن سنان خریدار و نه فروشندۀ جان می باشد و بای خدا و مرضات الهی که تأکید آیۀ لیلةالمبیت بر آن دو می باشد ، هیچ عنوانی معیّن نشده است . و نمی توان هیچ وجه شبهی بین آنها یافت .
فصل ششم : یکصد و ده نکته از آیۀ شریفۀ : ” وَ مِنَ النَّاس مَن یَشری نَفسَهُ ابتغاءَ مَرضاتِ اللهِ وَ اللهُ رؤوفٌ بِالعِبادِ “.
که ما به چند مورد از این تکات اشاره خواهیم کرد :
1.آیۀ لیلة المبیت باید در زمان نزول مصداق داشته باشد و مصداق آن لزوماً به یک مرد منحصر نمی شود . یعنی : وجود مصداق برای آیۀ لیلة المبیت به مفهوم آن است که در زمان نزول ِ آیه ، دست کم یک انسان با اوصافی که آیه وصفش می کند وجود داشته است . از آنجا که این کلام ، کلام پروردگار عالمیان و در عین درستی و راستی است ، وجود دست کم یک مصداق برای آیه ، قطعی می باشد .
2.آیۀ لیلةالمبیت خبر از انجام معاملۀ فروش جان می دهد . یعنی : زمانی می توان روی ” گذشتن از جان برای کسب مرضات الهی ” عنوان ” فروشِ جان برای بدست آوردن مرضات الهی ” را گذاشت که خدا یعنی کسی که مرضات از آن او می باشد به این جابجایی رضایت دهد و به عنوان یک طرف معامله در آن شرکت کند . به عبارت دیگر ، ” بیع به ایجاب و قبول نیاز دارد ” و بدون ایجاب و قبول ، بیع محقق نمی شود . اما در آیۀ لیلة المبیت خدا بر اقدام این گروه نام خرید و فروش نهاده و با لفظ ” یشری ” از آن تعبیر کرده که این خود ، به مفهوم امضایِ انجام ِ معامله ، از سوی خدا است . ههمچنین این آیه از دو بخش تشکیل شده است :

  • بخشی که حکایت معامله جان در برابر مرضات الهی را بیان می کند . *بخشی که از رأفت خداوند متعال نسبت به بندگان خبر می دهد . این در حالی است که فرازهای انتهایی آیات قرآن با بخش های پیشین ِ آنها کاملاً در ارتباط می باشد و وجود این ارتباط ، به مفهوم انجامِ معامله است .
    3.فروش جانی که آیۀ لیلة المبیت از آن سخن می گوید برای مشمولان ِ آیه ، همیشگی و در همۀ مکان هاست . یعنی : آیۀ لیلة المبیت از نظر مکانی نیز اطلاق دارد و به زمین و سرزمین خاص و منطقۀ ویژه ای محدود نشده و این در حالی است که در آیۀ 111 از سورۀ توبه ، تعبیر از خرید جان و مال مؤمنان با فعل ما ضی ” اشتری ” صورت گرفته و انجام معامله به میدان نبرد و آنچه به آن مربوط می شود منحصر شده است .
    4.این گروه ” راسخان در علم ” و ” راسخان در علم ” تنها این گروه می باشند
    خداوند متعال در سوره آل‌عمران ، آیات قرآن را به محکم و متشابه تقسیم می‌کند و احکامی را پیرامون هر یک از این دو دسته مطرح می‌نماید : ” او کسی است که این کتاب را بر تو نازل کرد برخی از آیات این کتاب محکم و برخی دیگر متشابه است محکمات قرآن ، ام‌الکتاب می‌باشد پس کسانی که در دل آنان انحراف است از آیات متشابه پیروی می‌نمایند تا آنکه ایجاد فتنه کنند و مردم را بسوی خود جذب نمایند و تا آن که تاویل اش را بدست آورند و این در حالی است که تأویل این آیات را کسی جز خدا و ثابتان در علم نمی‌دانند و نیز این خود در حالی است که آنان می‌گویند تمام این آیات از سوی خداست و جز صاحبان خرد کسی پند نمی‌گیرد “. دانشمندان بسیاری پیرامون این آیه کریمه ، این تقسیم کدام آیه محکم است و کدام متشابه و احکامی که این آیه پیرامون محکم و متشابه مطرح می‌کند بحث کرده‌اند . برای این منظور از میان تعابیر آیه ،به تعریف چهار تعبیر” محکم ” ، “متشابه” ، ” تأویل” و” راسخ در علم” بسنده می‌شود . 1. محکم . “محکمات ” آن دسته از آیاتی است که در معنی غیرقابل‌تردید می‌باشد و نمی‌توان برای آن‌ها چند معنی و مفهوم یافت . “محکمات ” ، اصول و پایه برای آیات قرآن می‌باشد و سایر آیات قرآن از این اصول گسترش‌یافته است. 2. متشابه . تشابه از گم و ناپیدا بودن مقصود و مراد در میان دو یا چند مفهوم و معنای دیگر ناشی می‌گردد و متشابه به آیاتی گفته می‌شود که نتوان تنها یک مفهوم را از آن‌ها برداشت نمود . با بررسی آیات قرآنی به این نتیجه می‌رسیم که آیات متشابه با آیات محکم زوج کامل به مفهوم کاملی را تشکیل می‌دهند . 3. تأویل . تأویل بیان مقصود اصلی ، از الفاظ است . 4.راسخ در علم . راسخ در علم کسی است که دانش قلب او را پر کرده باشد ؛ هیچ شبهه‌ای برای او شبهه‌ نباشد و نتواند برایش سستی و تزلزل ایجاد کند ؛ دانش را نیکو بداند و آن را حفظ کند و در آن چیره باشد . به‌عبارتی روشن” رسوخ در علم چیرگی بر تمام دانش و در تمام دانش است “.
    بر اساس آنچه گذشت ، راه کسب این دانش از سوی بندگان بسته‌ است و پاسخ آن پرسش که دراین‌باره طرح شد نیز این است که ” راسخان در علم ” تنها از سوی خدا و با آموزش الهی می‌توانند از تأویل قرآن آگاه شود و راهی برای این آگاهی جز آگاه‌سازی خدایی وجود ندارد . در آموزشِ الهی انحراف از واقعه ، خطا ، اشتباه و سهو نیست . پس ” راسخان در علم ” آن‌گونه که باید و آن‌گونه که شاید در دانش رسوخ کرده و از آن آگاه شده‌اند و آگاه می‌شوند و همان گونه که پیش‌از این در تعریف عبارت ” راسخ در علم ” گذشت که ” رسوخ در علم ” چیرگی بر تمام دانش و در تمام دانش است ؛” راسخان در علم بر تمام دانش و در تمام دانش چیره می‌باشند و نیز همانگونه که بیان شد ، این چیرگی در دانش را بر دانش به گونه‌ای است که خطا و اشتباه ، تردید ، دودلی و اضطراب به آن راه ندارد . با حضور این علم و با این ویژگی در نزد ” راسخان در علم ” تمام قرآن با تمام آیاتش – محکم و متشابه- از طریق آموزش الهی برای آنان شناخته‌شده ، روشن و آشکار است . پیش‌از این دانستیم که تنها “جان به مرضات الهی فروشان ” به دانش الهی دسترسی مستقیم دارند . “علمٌ لا جَهلَ فیه ” تنها ویژگی دانش آنان است . آنان از این دانش و آموزش مستقیم الهی آگاه شده‌اند و دیگران از این موهبت بی‌بهره‌اند . پس این گروه” راسخان در علم ” و ” راسخان در علم ” تنها این گروه می‌باشند . مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند : ” کجا هستند آنان که غیر از ما – به دروغ و از روی ستمی که نسبت‌به ما روا می‌دارند – ادعا کردند که ” راسخان در علم ” می‌باشند ؟! که خداوند متعال ما و رتبه‌ی ما را بلند داشته و دیگران را پایین قرار داده ؛ به ما عطا کرده و دیگران را از این دانش محروم نموده و ما را در جرگه ” راسخان در علم ” وارد ساخته و دیگران را از آن خارج کرده‌است . آنان که در پی هدایت هستند، تنها از راه ما به هدایت می‌رسند و از راه ما پرده‌ها از برابر چشمان آنان کنار خواهد رفت “. امام صادق علیه‌السلام فرمودند : ” راسخان در علم ” ماییم و ما تاویل قرآن را می‌دانیم “. بُرَید بن معاویه از یکی از دو امام صادق و یا امام باقر علیه‌السلام روایت می‌کند که در تفسیر این آیۀ شریفه : ” … و ما یعلم تأویله الی‌الله و راسخون فی العلم … ” فرموده‌اند : رسول خدا صلی الله علیه و آله برترین ” راسخ در علم ” است خدای تبارک او را از تنزیل و تأویل تمام آنچه که به او نازل ساخت آگاه نموده‌است و خدا چیزی را که پیامبرش تأویل آن را نداند ، هرگز به او نازل نمی‌کند . و اوصیای پیامبر اکرم صلی الله‌علیه و آله نیز – پس‌از او – تمام تاویل قرآن را می‌دانند . در قرآن کریم لفظ تأویل در دو گروه از کاربردها به‌کاررفته است : 1. تأویل در گفتار ، 2. تأویل در کردار در بحث تأویل کردارها داستان حضرت موسی علیه‌السلام و بنده‌ای از بندگان خدا که خدای تبارک خودش به او علم عطا کرده بهترین نمونه است. در بخش تأویل گفتارها نیز داستان حضرت یوسف علیه‌السلام بهترین نشانگر قرآنی است.
    *امامان تنها دوازده نفرند
    خاتم مرسلین صلی الله علیه و آله در فرمایشاتی که در روایات امامیه و در روایات غیر امامیه هر یک به‌طور جداگانه به‌صورت متواتر نقل‌شده و به ما رسیده اعلام کرده‌است که تعداد جانشینان ، خلفا و امامان پس‌از من دوازده نفرند . در برخی از این روایت‌ها از جانشینان خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله با تعبیر” امیر” در برخی با تعبیر” خلیفه ” و در برخی دیگر با لفظ” ولی” تعبیر شده‌است . در تمام این روایت‌ها تعداد جانشینان دوازده نفر می‌باشند . که تمام این روایات از خاتم مرسلین صلوات‌الله‌علیه واله نقل‌شده و پیکره و استخوان‌بندی آن‌ها نیز یکی است که به‌سبب اهمیت موضوع به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود : جابر بن سمره از پیامبر اکرم چنین نقل می‌کند : ” پس‌از من دوازده “امیر” خواهد بود .پس کلمه‌ای فرمود که من آن را نشنیدم . پدرم گفت: پیامبر اکرم فرمودند: همه آنان از قریش هستند”.
    *غیبت ِ آخرین مشمول ِ آیۀ لیلة المبیت
    در مبحثِ ” امامان تنها دوازده نفرند” هنگام مطرح کردن روایات مربوط به تعداد جانشینان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، از کتاب‌های روایی عامه با الفاظی روبه‌رو شدیم که این الفاظ حکایت از پیوسته بودن امامت و جانشینی خاتم المرسلین صلی الله علیه و آله و هم‌بستگیِ آن با عزت و حیات اسلام دارد .در حدیث ثقلین خاتم مرسلین صلی الله علیه و آله قرآن و عترت را تا ورود بر حوض کوثر یعنی تا قیامت جداناشدنی می‌خواند . دو عبارت : ” اِنّی تارِکٌ فیکُم ” و” لن یتَفَرَّقا حتی یَرِدا علیَّ الحوضَ ” در کنارِ هم ، ما را با این حقیقت آشناتر می‌کند که مقصود از جدا نشدن خود قرآن و عترت ، حضور فیزیکی و زنده عترت در کنار قرآن نیز هست . این شواهد و شواهد بسیار دیگری که در قرآن و سنت وجود دارد از لزوم پیوسته بودن رشته امامت تا پایان عمر جهان حکایت می‌کند . جان به مرضات الهی فروشان را با نام و مشخصات شناختیم سیزده نفر از چهارده مشمول آیه لیلةالمبیت شهید شده‌اند و تنها یک نفر از این مجموعه زنده است و زنده ماندن این یک نفر شرط صدق آیه لیله المبیت و حدیث ثقلین و همچنین شرط پیوستگی رشته امامت تا قیام قیامت است .
    *این گروه بر اعمال مردم شاهدند
    دانستیم ” جان به مرضات الهی فروشان ” ، اهلِ محشر را به چهره و با تمامی ویژگی‌ها و مشخصات می‌شناسند . شفاعت از آنِ آنان است و بهشت و دوزخ را آنان تقسیم می‌کنند . دانش شناختِ اهلِ محشر ممکن است از سه طریق برای این گروه فراهم شود : 1- خدا آنان را مستقیماً آگاه کند . 2- خدا به‌طور غیرمستقیم این آگاهی را به آنان بدهد . یعنی آنان را بر رفتار و گفتارِ تمام مردم شاهد نماید تا از راه شهادت و نظارت بر گفتار و کردار مردم ، این آگاهی برای آنان فراهم شود . 3- خدا برخی از این دانش را به‌طور مستقیم و برخی را به‌طور غیرمستقیم به آنان عطا کند . ساکنان بهشت و دوزخ ، از روش دوم و یا روش سوم – که تلفیقی از روش اول و دوم است – برای مشمولانِ آیه لیله المیت شناخته می‌شوند . برای فهم بهتر این نکته ، مروری کوتاه به مقام شهادت و نظارت خود بر پیامبران صلی الله علیه و آله خواهیم داشت . یکی از صفات برجسته رسول خدا صلی الله علیه وآله ” شاهد “بودن اوست . آیات بسیاری از قرآن کریم از پیامبر رحمت با این صفت یاد می‌کند : ” انا أرسلنا الیکم رسولاً شاهدا علیکم کما أرسلنا الی فرعون رسولاً “. “و ما همان گونه که به سوی فرعون فرستاده‌ای را از سوی خود فرستادیم ، پیامبری را که بر شما شاهد است به سوی شما فرستادیم “. شاهد بودن و مقام شهادت ، با رقابت و نظارت کامل و فراگیر بر تمام اعمال امت هم مفهوم است . آیه‌ای از قرآن ، شاهد صدقی است بر درستی این برداشت . این آیه از زمان حضور شاهدان برای ادای شهادت خبر می‌دهد : ” و اَشرقتِ الارضُ بِنورِ رَبِّها و وُضِعَ الکتابُ وَ جی ءَ بِالنبیّینَ وَ الشُّهداءِ و قُضیَ بَینَهُم بِالحقِّ وهم لا یُظلَمونَ “.
    “و زمین به نور پروردگارش روشن می‌گردد و کتاب نهاده می‌شود و پیامبران و شهدا را حاضر می‌کنند و بین اهل محشر به‌حق حکم می‌شود و به هیچ‌یک از آنان هیچ ستمی نخواهد شد ” . خاتم مرسلین صلی الله‌علیه واله و سایر شاهدان را هنگام محاسبه بندگان ، برای ادای شهادت حاضر می‌کنند . مفهوم حاضر سازیِ شاهدان در زمانِ محاسبه این است که شهادت آنان در خصوص رفتار و گفتار تمام بندگان ، موردنظر است . پس باید پذیرفت که دست‌کم بخشی از دانشِ ” اعرافیان ” یا ” جان به مرضات الهی فروشان ” در خصوص شناختِ اهل محشر، از راه غیرمستقیم یعنی شهادت بر اعمال و گفتارِ مردمان حاصل می‌شود.
    مراجعه به آیه‌ی دیگر از قرآن پایه‌های این بحث را تقویت می‌کند. ” و لایَملِکُ الذینَ یَدعونَ مِن دُونهِ الشفاعةَ إِلّا مَن شَهِدَ بِالحقِّ وهُم یَعلمونَ “. “کسانی که مشرکان ، آنان را در برابر خدا به خدایی می‌خوانند توان شفاعت ندارند . کسانی حق شفاعت دارند که به‌حق شاهد بوده‌اند درحالی‌که به‌خوبی آگاه می‌شوند “. در بحث شفاعت ذکری از این آیه به میان آمد و با برخی از نظرات علمای عامه در خصوص این آیه آشنا شدیم . به‌نظر می‌رسد که این آیه با زبانی گویا بسیاری از حقایق را پیرامون “حق شفاعت” ، ” اذن شفاعت ” ، “مقام شهادت بر اعمال ” و” دانشی که از این مسیر فراهم می‌شود” برای ما بیان می‌کند. استثنای آیه ،غیرِ متصّل است . یعنی کسانی که مشرکان ، در برابر خدا به آنان عنوان خدایی می‌دهند حق شفاعت ندارند . تنها افرادی حق شفاعت دارند که خدا آنان را بر تمام اعمال مردم شاهد کرده‌است و آنان با داشتن این مقام و رتبه به‌خوبی از همه جزئیات رفتار و گفتار مردمان آگاهی دارند .
    نتیجه اینکه : تبعیّت از رضوان خدا تنها راه هدایت است و تبعیّت از این رضوان راهی جز تبعیّت از این گروه ندارد پس تبعیّت از این گروه ، تنها راه هدایت است .

دانلود PDF

ژرفای غدیر( غدیر در امواج )


نام کتاب : ژرفای غدیر( غدیر در امواج )
پدید آورنده : محمد باقر انصاری
موضوع : 1. غدیر خم . 2. علی ابن ابی طالب علیه السّلام ، امام اول . 23 قبل از هجرت _ 40 ق . _ اثبات خلافت . الف . عنوان . ب . عنوان : ریشه یابی اعتقادی تاریخی غدیر. 4 ژ 83 الف / 54 / 223 452 / 297
نوع : مذهبی
تعداد صفحات : 224 صفحه
ناشر: انتشارات دلیل ما
محل نشر : قم
سال چاپ : 1382
چاپ هشتم : پاییز 1390
زبان اصلی : فارسی
سطح : عمومی
*امید است با مطالب ارائه شده در تحلیل غدیر ، نسل حاضر با روشی که برای تحلیل غدیر در پیش خواهد گرفت ، پی به گوشه ای از ابعاد مهم تاریخی – اعتقادی آن برده ، آثار کوتاه مدت و بلند مدت غدیر را با سؤالات خود دنبال کند ؛ تا بتواند عمق اقدامات پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر و نیز جهات عملکرد منافقین در آن ایام را در یابد ، و چشم دلش به گوشه ای از اسرار نبأ عظیم یعنی امیر المؤمنین علیه السلام باز شود و قدر دان و فداکار نعمت ولایت او باشد .
این کتاب پاسخگوی نیاز مخاطبانش در زمینه های ذیل می باشد :
تعریف غدیر ، اندیشۀ غدیر در نسل حاضر ، عمق نگاه ها نسبت به غدیر ، سؤالات نسل امروز دربارۀ غدیر ، روشی برای نسل حاضر در تحلیل واقعۀ غدیر ، اهمیت غدیر در تاریخ اسلام ، اهمیت غدیر در اعتقادات اسلامی ، غدیر از واقعه تا تحلیل علمی ، تحلیلی بر انعکاس خبر غدیر در آن زمان ، تحلیلی بر نزول و تفسیر آیات قران در غدیر ، تحلیلی بر جملۀ من کنت مولاه فهذا علی مولاه ، تحلیلی بر بیعت غدیر ، تحلیلی از موضعگیریهای غدیر در برابر سقیفه ، برنامۀ عظیم ترین توطئه بر ضد خدا در صحیفه ، توطئۀ قتل پیامبر و علی علیه السلام مقارن غدیر ، صحیفۀ ملعونۀ دوم در مدینه ، نتایج صحیفه بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله ، کلیاتی از غدیر در کلام مولی علیه السلام ، استدلال به حدیث غدیر در کلام مولی علیه السلام و اتمام حجت با حدیث غدیر در کلام مولی علیه السلام .
موضوعات کلّی که در کتاب به بررسی آنها پرداخته شامل موارد زیر می باشد :
پیشگفتار
بخش اول : روش نسل حاضر در تحلیل غدیر
بخش دوم : ابعاد اعتقادی تاریخی غدیر
بخش سوم : تحلیل برنامه های سه روزۀ غدیر
بخش چهارم : تحلیل عملکرد منافقین در غدیر
بخش پنجم : غدیر در کلام صاحب غدیر

پیشگفتار
امروز پیروان دین پژوه غدیر به این باور رسیده اند که فراتر از آنچه در باره اش می دانند در این گنج عظیم نهفته است ؛ و روشی را جستجو می کنند که اعماق آن را در نوردد و گوهر های گرانسنگ را از دریای زلالش در یابد و به آنان تقدیم نماید .
غدیر یعنی …!
معنای غدیر لغت نامه نمی خواهد ! غدیرِ ما از متن قرآن است و قرآن در غدیر معرّفی شده است . غدیر یعنی اختصاص ولایت به محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و یازده امام علیهم السلام از فرزندانشان . معرفت به مقام چهارده معصوم علیهم السلام ، درک معنای غدیر در عمیق ترین گونۀ آن است . غدیر اعتقادی است که ولایت همۀ خلایق را به دست ” او ” می داند ، نه فقط انسان ها را ! ما می گوییم : ” مردم کجا و مقام بلند امامت کجا ” ؟ ! و خدا را شکر گزاریم که به ما اجازه نداد امامی برای خود انتخاب کنیم ، و انتخاب زیبای خود را بر ما واجب نمود.
اندیشۀ غدیر در نسل حاضر
در سال های آغازین پانزدهمین قرن غدیر ، وقت آن است که جا پای پیامبر و علی علیه السلام را کنار درختان خم بوسه باران کنیم و پاسداری از حریم غدیر را حیات قلب خود بدانیم و با صدای بلند بگوییم : ما با علی علیه السلام بیعت کرده ایم و هیچکس را بر او امیر نمی دانیم .
فدائیان چهارده قرن گذشتۀ غدیر که این کاروان هزارو چهار صد ساله را از گذرگاههای پر خطر سقیفه عبور داده اند ، از سپردن میراث جاودانۀ غدیر به دست ما چه انتظاری دارند ؟ نسل های کنونی غدیر که آن را در اعماق وجود خود می یابند ولی از تاریخ آن چیزی نمی دانند ، سخن دلشان چیست ؟ فرزندانِ آیندۀ غدیر که وارثان این گنج عظیم خواهند بود ، چه خواسته هایی را آرزو خواهند کرد که باید امروز به دست ما انجام شود ؟!
بخش اول : روش نسل حاضر در تحلیل غدیر
غدیر و رشد فکرها در نسل جدید :
با شکل گیری همه جانبۀ فرهنگ مردم در ارتباط با یکدیگر و رشد عمومی فکرها در نسل جدید ، جا دارد غدیر نیز در آیینه های تازه ای جلوه گر شود و سؤال گونه های فکر امروز دربارۀ آن پاسخ داده شود بنابراین نباید به این اکتفا کرد که دربارۀ غدیر فقط اسناد و مدارک جمع آوری شود و یا به اشکالی جواب داده شود ؛ بلکه وظیفۀ محققان دینی است که دست نسل امروز را گرفته با خود به اعماق غدیر ببرند .
عمق نگاه ها نسبت به غدیر :
نگاه اول : برنامۀ یک ساعته با توقفی ناگهانی
در نگاه اول ، غدیر قضیه ای را تداعی می کند که حداکثر یک ساعت طول آن است . تصوّر عمومی آن است که پیامبر صلی الله علیه و آله پس از مراسم حج به مدینه بازگشت و بدون اطلاع قبلی ، ناگهان با خطاب ” یا ایها الرسول بلِّغ ما انزل الیک من ربک …” مواجه شد . آنگاه بود که کاروان بی خبر را فرمان توقف داد ، و حتی عده ای را که بی خبر از آنچه نازل شده پیشتر رفته بودند به منطقۀ غدیر باز گرداند . آنگاه به فوریت سنگها را روی هم چیدند و حضرت بر فراز آنها قرار گرفت و علی ابن ابیطالب علیه السلام را معرفی کرد و فرمود : ” من کنت مولاه فعلی مولاه ، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله “. این نگاه اول و سطحی به واقعۀ غدیر است . اگر چه این نگاه در واقع خلاصه ای از یک واقعۀ مفصّل است ، ولی به گونه ای در اذهان جای گرفته که تمام تفاصیل آن پاک شده و فقط همین مقدار باقی مانده است .
نگاه دوم : مراسمی سه روزه با حضور 120000 نفر
با مراجعۀ گذرا بر منابع در دسترس مانند ” بحار الانوار ” و ” الغدیر ” چشم انداز دیگری از غدیر نمودار می شود که غدیر مراسمی سه روزه با حضور بیش از یکصد و بیست هزار نفر بوده و با اطلاع قبلی انجام شده است . پیامبر صلی الله علیه و آله از مدینه با نیت اعلام ولایت حرکت کرده و در مکه به اطلاع مردم رسانده که در غدیر متوقف خواهیم شد . آنگاه حضرت بر فراز منبر آمده و بیش از یک ساعت سخنرانی نموده ، و در بین سخنرانی علی علیه السلام را بر سر دست بلند کرده و ” من کنت مولاه فهذا علی مولاه ” را بر زبان جاری نموده و مسئلۀ ولایت را کاملا تبیین فرموده است . آنگاه عمامۀ خود را بر سر حضرت بسته است و حسان بن ثابت شعر بلندی دربارۀ غدیر سروده و با اجازۀ پیامبر صلی الله علیه و آله آن را برای مردم خوانده است . پس‌از سه روز طول کشیده تا یکایک آن جمعیت یکصد و بیست‌هزارنفری از مرد و زن بیعت کرده‌اند . در پایان روز سوم یکی از معاندین که منکر ولایت بوده به اقرار خویش درخواست عذاب الهی نموده و سنگی از آسمان بر سر او نازل‌شده و پیش چشم همه او را به قتل رسانده ، و این‌گونه ارتباط غدیر باورهای بر همگان ثابت شده‌است این نگاه نخستین پرده‌ای است که از روی یک واقعه‌ی مفصل برداشته می‌شود.
نگاه سوم : پشت پردۀ غدیر ، توطئه های منافقین
امضای صحیفه‌ی ملعونه‌ی اول مقارن با غدیر توسط کسانی که بعد از پیامبر صلی اله علیه و آله خلافت را بدست گرفتند و نقشه‌های مختلف آنان برای برهم زدن مراسم غدیر و سپس توطئه قتل پیامبر صلی الله علیه و آله در راه بازگشت از غدیر و تنظیم صحیفه‌ی ملعونه‌ی دوم به‌ محض رسیدن به مدینه و تدوین اساسنامه غصب خلافت برای آینده‌های مسلمین همه این‌ها دقیقاً برای مقابله با غدیر و هم‌زمان با آن انجام‌شده است که دریچه‌های دیگری را به روی نسل جدید می‌گشاید .
نگاه چهارم : برنامه‌ای مفصل با پیش‌بینی‌های لازم
فرستادن جارچیان به اطراف مدینه برای خبر کردن مردم قبیله از سفر، نامه‌ی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به یمن برای امیر المؤمنین علیه‌السلام – که آن‌جا سفر کرده بود – برای بازگشت به مکه از یمن ، اتصال این جمعیت عظیم حجاج بین مکه و مدینه ، آماده‌سازی مردم برای غدیر طی چند خطابه توسط پیامبر صلی الله علیه و آله در مکه و عرفات و منا و مسجد خیف ، مراسم سلام به علی علیه‌السلام به‌عنوان “امیرالمؤمنین ” در مکه مراحل حساب‌شدۀ غدیربرای آمادگی مردم است . اعلان حضور در غدیر برای همگان توسط بلال و به دستور پیامبر صلی‌الله علیه و آله ، حرکت فوری برای غدیر پس‌از مراسم حج، خصوصیت جغرافیایی غدیر ازنظر وقوع آن قبل‌از تقاطع جاده‌ها در جحفه و وجود درخت و آب در آن‌جا ، انتخاب سلمان و ابوذر و مقداد و عمار برای ساختن منبر، و بنای آن به بلندی قامت پیامبر صلی الله علیه و آله و کیفیت خاص پرداخت آن با چیدن سنگ‌ها و قرار دادن روانداز های شتران روی آن‌ها برای نرمی آن و تزئین آن با پارچه، جزئیاتی است که جلوه‌های پرمایه‌تر از غدیر را نشان می‌دهد . قرار گرفتن پیامبر و امیرالمؤمنین بر فراز منبر با هم از آغاز سخنرانی بستن عمامه سحاب بر سر علی علیه‌السلام به‌عنوان اعلام نیابت از پیامبرصلی الله علیه و آله بلند کردن امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر فراز منبر و نشان‌دادن او به مخاطبین ، گرفتن بیعت لسانی از مردم در اواخر سخنرانی ، صورت فوق‌العاده‌ای از خطابه است که در تاریخ بشریت سابقه ندارد. مسیر دقیق این سخنرانی تاریخی پیامبر صلی الله وعلیه و آله در بیان جوانب مسئله خلافت و امامت و تعیین دوازده امام علیهم‌السلام تا روز قیامت از فراز منبر غدیر، استناد به بیش‌از پنجاه آیه قرآن در متن خطبه نام بردن از منجی عالم بشریت حضرت مهدی علیه‌السلام در آغاز راه اسلام ، ابعاد دیگری از این مراسم عظیم را به ما نشان می‌دهد . تبریک و تهنیت مردم و به‌خصوص امضاکنندگان صحیفه پس‌از سخنرانی اجازه پیامبر صلی الله علیه و آله به حسان برای سرودن شعر غدیر باسابقه منع شدید حضرت از شعر، کیفیت خاص بیعت که ابتدا با پیامبر ص بیعت می‌کردند و سپس به خیمه امیر المؤمنین علیه‌السلام می‌آمدند و ضمن دست دادن به‌عنوان بیعت ” السلام علیک یا امیرالمؤمنین ” می‌گفتند، کیفیت خاص بیعت زنان که برای حفظ حجاب ظرف آبی که پرده‌ای در وسط آن کشیده‌شده بود قرار دادند و زنان در یک‌سو و امیرالمؤمنین علیه‌السلام در سوی دیگر دست در آب می‌گذاشتند، همه این‌ها تداعی‌کننده‌ی عظمتی است که غدیر را قرین ابدیت ساخته‌است . نوشتن صحیفه ملعونه در کعبه با مضمون منع از خلافت اهل‌بیت علیهم‌السلام، و عبور عده‌ای از منافقین از غدیر به سوی جحفه برای برهم زدن مراسم و بازگرداندن آن‌ها توسط پیامبر صلی الله علیه و آله؛ مباهله ای که توسط حارث فهری در غدیر صورت گرفت و خود او از خدا خواست که اگر غدیر از جانب خداست سنگی بر او فرود آید و فرود آمدن فوری سنگ در پیش چشمان آن جمعیت انبوه و خطاب حضرت به مردم که دیدید و شنیدید نشانگر فشاری است که از عظمت غدیر و راه منافقان وارد شده‌است حضور چهارده نفر از سردمداران سقیفه بر فراز کوه هرشی و برای قتل پیامبر صلوات‌الله‌علیه و آله، و نجات حضرت در سایه امداد الهی، و معرفی و دیدن چهره چهارده نفر توسط حذیفه و عمار، تنظیم متن سه صفحه‌ای صحیفه‌ی ملعونه‌ی دوم و پیش‌بینی تمام نیازهای اصلی غصب خلافت در آن قبل‌از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، نگاه عمیق‌تری است که یک مسلمان را وارد اعماق غدیر می‌نماید و متوجه اسراری نهفته در این برکه آسمانی می‌کند .
نگاه پنجم: غدیر با نکات شاخص و اهداف پیگیری شده
شاهد گرفتن پیامبر صلی الله علیه و آله خدا و مردم را بر تبلیغ خود، تأکید حضرت بر امامت دوازده امام علیه‌السلام بعد از خود، تبیین حلال و حرام تا روز قیامت توسط آنان، اشاره به منافقین و اقدامات گذشته و آینده آنان تصریحاً و تلویحاً، اختصاص نیمه اول خطاب به اعلان اصل ولایت ائمه علیهم‌السلام و توضیح درباره آن در نیمه دوم، از نکات شاخص خطبه است .
مطرح شدن موضوعات اساسی اسلام از توحید، نبوت، ولایت علی و امامان علیهم‌السلام، فضائل اهل‌بیت علیهم‌السلام، وفضائل امیرالمؤمنین علیه‌السلام، لقب ” امیرالمؤمنین “، علم اهل‌بیت علیهم‌السلام، حضرت مهدی علیه‌السلام ، محبین و شیعیان اهل‌بیت علیهم‌السلام، دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام ، ائمه ضلالت ، اتمام حجت بر مردم، بیعت ، معرفی قرآن و مفسر آن، حلال و حرام، و قیامت و معاد، از اهداف پیگیری شده در خطابه‌ی غدیر است . اعلام رسمی ولایت علی علیه‌السلام در بزرگ‌ترین خطابه‌ی پیامبر صلوات‌الله‌علیه واله برای جهان بشریت در سطح جهانی ، حفظ انسجام امت اسلامی با تعیین خلیفه، مقابله با توطئه‌های منافقین و اتمام حجت بزرگ برای همه مردم ،آثار و نتایجی است که غدیر درصدد آن بود .
نگاه ششم : غدیر تاریخچه ای بر بلندای چهارده قرن
نگاهی به تاریخچه غدیر در چهارده قرن که به‌طور مستمر از سوی منتقدانش مورد حراست قرار گرفته، اسناد متعدد آن که حتی از سوی مخالفینش نقل‌شده، تواتر آن و حفظ متن بلند خطابه‌اش و متون دیگر مربوط به آن، مباحث علمی و احتجاجات که پیرامون آن صورت‌گرفته، شعرهایی که درباره آن سروده‌شده، کتاب‌هایی که درباره آن تألیف شده ، و جشن‌های مفصلی که هرساله به‌مناسبت آن برگزار شده ابعاد دیگری است که آفتاب نورانی غدیر را از بلندای چهارده قرن به ما می‌نمایاند . اینجاست که متوجه می شویم در آن روز عظیم ، پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله کدامین آینده های بلند مدت را زیر نظر داشته ، و برای کدامین نسلها سخن می گفته است . سوالات نسل امروز درباره غدیر
اهمیت غدیر در چیست ؟ شاید نقطۀ آغاز کنجکاوی درباره‌ی غدیر این باشد که چرا غدیر در آیا به موقعیت غدیر در اعتقادات توجه شده‌است اگر نوشتن تاریخ پادشاهان شاعران هنرمندان و مخترعان ضروری است باید بگوییم نوشتن تاریخ دین و مذهبی که ملت‌های زنده‌ای بدان اعتقاد دارند ضروری‌تر است؛ خصوصاً دینی که همواره با ساختمان فکری و روحی پیروانش آمیخته و در جای‌جای زندگی آنان حضور دارد .
در نوشتن تاریخ دین آنچه به پایه‌ریزی و ابتدای هر دین بازمی‌گردد تدوینش از بقیه واجب‌تر است، تا بتوان بناهای بعدی را روی آن پایه‌ها تحلیل کرد مذهب اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز بر پایه‌هایی استوار است ، و این پایه‌ها در موقعیت‌های خاصی پی‌ریزی شده که غدیر از مهم‌ترین آن‌هاست .
غدیر به کدامیک از ابعاد زندگی مربوط است ؟ ازآنجاکه غدیر ترسیم‌کننده خط سیر اساسی یک مسلمان بلکه یک انسان است ، که اصل آن جهت اعتقادی و فکری است ، و جهات تشریعی و اخلاقی و عاطفی از آن منشعب می‌شود لذا بیان ابعاد و دلالت‌های ماجرای غدیر می‌تواند جوانب مختلف زندگی ما را یکجا و به‌صورت پایه‌ای حل کند . مسئله ولایت مربوط به‌روز هجدهم ذی‌الحجه نیست، بلکه با اصل خلقت و سری رسالت انبیا علیهم‌السلام و غرض اصلی از بعثت پیامبر صلوات‌الله‌علیه و آله و نتیجه نهایی ادیان آسمانی در قبر و برزخ و قیامت مرتبط است . بنابراین اگر گفتگو از غدیر به میان می‌آید سخن درباره هدف از خلقت بشر و برنامه‌ای است که او را به سوی آن هدف سوق می‌دهد . غدیر واقعه است یا حادثه ؟ غدیر برای پیامبر صلوات‌الله‌علیه و آله واقعه‌ای شیرین است که با اعلام جانشین خود نتیجه رسالت را می‌بیند؛ محبوب‌ترین شخص نزد خدا و رسول را به‌عنوان خلیفه معرفی می‌کند و با این انتصاب فکرش از آینده اسلام راحت می‌شود . همچنین واقعه ای به‌یادماندنی برای امت اسلام است که امورشان بدون تدبیر رها نشده ، بلکه عمود خیمه آن بدست پیامبر صلی الله علیه و آله چنان پی‌ریزی شده و به دست حافظی مورد اعتماد سپرده شده که طمع دشمنان را یک‌باره قطع کرده است . مسلمانان آن‌قدر خوش‌حال‌اند که امر خلافت از طرف خدا اعلام شد و به دست مردم سپرده نشد و از اشتباهات و تعرضات عمدی و سهوی مصون ماند . ” حادثه ” اما در کنار غدیر است ، که پنجه در پنجۀ آن انداخته و همزمان پیش می‌رود . صحیفه ملعونه، توطئه قتل پیامبر صلی الله‌علیه و آله حرکات ناخوشایند مردم در غدیر که برای سخنرانی جمع نمی‌شدند ، سخنان ناروای منافقین قبل و هم‌زمان و بعد از خطبه غدیر، و ده‌ها دسیسه که در دل‌ها جریان داشت همین روی تلخ واقعه غدیر است پس واقعۀ غدیر قرین حادث است و در متن و حاشیه‌اش حوادثی وجود دارد که دانستن آن‌ها به اندازه‌ی اصل داستان غدیر مهم است.
‌چطور صد و بیست هزار فراموش‌کار در غدیر جمع‌شده بودند ؟ فراموش‌کاری اندازه‌ای دارد و حافظه ضعیف مرزی می‌شناسد! خوب است که حاضرین غدیر کوه نبودند و خوب شد که پیامبر صلی الله علیه و آله فقط سخن نگفت بلکه عملاً علی علیه السلام را بر سر دست بلند کرد که اگر گوش کسی کر است لااقل ببیند ؟ ! واقعاً اینان چگونه بشری بوده‌اند که از صد و بیست هزار نفر به فقط سه نفر غدیر را فراموش نکرده‌اند ؟ و در روزهای بعد هم افراد انگشت‌شماری آن را به خاطر آورده‌اند و بقیه با همان حالت فراموشی مرده‌اند و مداوا نشده‌اند ؟ و این‌که چه مقدار از مسلمانان آن روز منافق بودند ، و چه مقدار بی‌تفاوت ، و چه تعداد مقید به دین؟!! این تحقیق پاسخ روشنی درباره به فراموشی سپردن غدیر توسط آن مردم به دست ما خواهد داد که روشنگر علل رفتارهای دیگر آنان نیز خواهد بود .
اگر غدیر عملی می‌شد دنیا چگونه بود ؟ نسل امروز مایل است تصوری از روزگاری داشته باشد که در آن مسیر طبیعی خلافت پیش می‌رفت و علی علیه السلام به خلافت می‌رسید ، ولی افسوس که گرفتار ظلمتی از سقیفه است که نمی‌تواند این منظره را در ذهن خود به تصویربکشد . این‌که سلمان و ابوذر و مقداد در آن روزهای اول به مردم نهیب می‌زدند که اگر خلافت به صاحبش بازگردد نعمت‌های الهی از آسمان و زمین بر مردم ارزانی خواهد شد منظورشان چه بود ؟ غاصبان را که این‌همه نعمت را از دست همه بشریت گرفته‌اند با چه زبانی می‌شود نفرین کرد؟ هدف غدیر محکم کردن دین بود ، نه برگرداندن به جاهلیت ؛ چنانکه سقیفه کرد ! آموزش معارف دین بود نه فروبردن مردمی در جهل ؛ پاسخ به طالبین حقیقت از ادیان دیگر بود که سراغ اسلام می‌آمدند؛ نه خوار کردن اسلام با بهت‌زدگی در مقابل آن ؛ چنان‌که سقیفه کرد ! بیان قرآن این سرمایه‌های اصلی اسلام بود نه طالبین معرفت آن را شکنجه و تبعید کردن ؛ چنان‌که سقیفه کرد ! تعلیم قضاوت‌های به‌حق و نشان‌دادن امر عدالت در اجتماع بود ؛ نه ترویج ظلم و بی‌عدالتی و جایز دانستن آن بر خلیفه حتی نسبت دادن آن به خدا و رسول ؛ چنان‌که سقیفه کرد !
بخش دوم :ابعاد اعتقادی تاریخی غدیر
دیدگاه‌های تاریخی اعتقادی غدیر
واقعۀ غدیر از دیدگاه‌های مختلفی قابل‌توجه است ، ولی مهم‌ترین جهتی را که نقش اساسی در دین و اندیشه ما دارد در دو دیدگاه تاریخی و اعتقادی می‌توان خلاصه کرد . در این بخش اهمیت غدیر در تاریخ اسلام را به‌عنوان دیدگاه اول مورد بحث قرار می‌دهیم و طی آن شرایط زمانی حجةالوداع و موقعیت مکانی غدیرخم و موقعیت مردمی مراسم غدیر و کیفیت ابلاغ و توجهات الهی به این واقعه را مورد بررسی قرار می‌دهیم . در دیدگاه دوم اهمیت غدیر را در اعتقادات اسلامی و مقایسه‌های اعتقادی غدیر و بیان آثار کوتاه‌مدت و اهداف بلندمدت آن تبیین می‌کنیم . دیدگاه سوم مروری بر راه طی شده‌ی غدیر و خلافت است و این‌که غدیر مظلوم تا کجا پیش رفت و چگونه اسلام واقعی و غیرواقعی در سایه غدیر کشف شد و این‌که منسوب کردن خلیفه چه فرق‌هایی با سپردن آن به شورا داشت ؟
دیدگاه اول: اهمیّت غدیر در تاریخ اسلام
الف : شرایط زمانی حجة الوداع شرایط زمانی حجة الوداع از چند جهت قابل توجه است : اولین سفر رسمی پیامبر صلی االله‌علیه و آله به مکه
پیامبر صلی الله علیه و آله پس‌از هجرت یک‌بار در صلح حدیبیه – طبق قرارداد- فقط چند ساعت به مکه آمد و بازگشت ؛ و بار دیگر در فتح مکه که به‌عنوان جنگ آمد و پس‌از برچیدن بساط کفر و بت‌پرستی به طائف رفت ، و در بازگشت عمره انجام داد و به مدینه بازگشت . اکنون پس‌از ده سال از هجرت -درحالی‌که مکه یک شهر اسلامی شده بود – به‌محض اعلام سفر حضرت ، بیش‌از یک صد و بیست هزار نفر همراه حضرت حرکت کردند که در آن زمان بسیار غیرعادی بود .
سال آخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله
با توجه به این‌که پیامبر صلوات‌الله‌علیه واله از آغاز این سفر نزدیکی رحلت خویش را گوشزد می‌نمود ،همه متوجه این خبر دهشت آور برای جامعه اسلامی نوپای خود شده بودند ، و طبعاً واهمۀ دسیسه‌ها و اجرای توطئه‌های داخلی و خارجی در دل‌ها اوج می‌گرفت . در چنین شرایطِ روحیِ مردم ، حضرت جانشین خود را معرفی کرد که از نظر زمانی موقعیت بسیار مناسبی ایجاد شده بود .
غدیر برای ملل مختلف در مراسم غدیر که پس‌از حج به وقوع پیوست اهل ملل مختلف از سیاه و سفید ثروتمند و نیازمند شجاع ناتوان بی‌سواد و باسواد مهاجر و انصار شهری و روستایی مرد و زن و بچه هم شرکت داشتند که این ترکیب خاص قابل‌تجزیه و تحلیل است . وقوع ماجرای غدیر پس‌از حج ، حاکی ازین است که ابتدا در سایه مراسم حج و لباس احرام و اعمال یکسان برای همه ، یک برابری مطلق در برابر احکام الهی ایجاد شد ، و آمادگی برای اعلام ولایت و قبول آن شمول همگانی پیدا کرد . پیامبر صلی الله علیه و آله در خطابه خود این نکته را خاطرنشان کرده فرمودند : ” بدانید که خداوند او را برای شما صاحب‌اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده‌است بر مهاجرین و انصار و بر تابعین آنان به‌نیکی ، و بر روستایی و شهری و بر عجم و عرب و آزاد و بنده ، و بربزرگ و کوچک و بر سفید و سیاه . بر هر یکتاپرستی حکم او اجرا شونده است “.
ب : موقعیت مکانی غدیرخم
معرفی جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه نیز امکان‌پذیر بود . در بین راه مدینه تا مکه قبل‌از اعمال حج هم ممکن بود . در ایام سه‌روزه حج در عرفات مشعر و منا هم ممکن بود . با همۀ این شرایط مکانی که پیامبر صلی الله‌علیه واله در اختیار داشت ، مصالح بسیاری اقتضا می‌کرد که این برنامه در محل ازپیش‌تعیین‌شده‌ای بین مکه و مدینه باشد . حضرت برای توقف ، منطقه غدیر را در مکه انتخاب کرد و این یک فرمان الهی بود . حضرت صریحاً اعلام کردند که پس‌از خروج از مکه هم باید در غدیر خم برای مسئله‌ای مهم توقف کنند . این کیفیت اعلام درباره مکان برنامه از چند جهت جالب‌توجه است :
به‌یادماندن توقف در بیابان غدیر: اجتماع مردم در مکه آن‌قدر مهم نبود که اجتماع یکصد و بیست هزار نفر در بیابان و برپا کردن منبر و سخنرانی مفصل برای آنان و توقف سه‌روزه در چنین مکانی برای همیشه در خاطره‌ها می‌ماند گذشته از این‌که در مکه و یا هر جای دیگری که منزل و محل استراحتی در آن وجود داشت احتمال شرکت نکردن مردم بود ، ولی کاروان به صورت یک واحد عظیم – آن هم با حضورپیامبر صلی الله علیه و آله – به صورت یکپارچه در هر برنامه ای شرکت می کرد .
غدیر مکانی سابقه دار : غدیر مکانی سابقه دار بین مکه و مدینه بود که به خاطر وجود آب و چند درخت کهنسال به عنوان استراحتگاهِ مسافران در نظر گرفته می شد ، و حتی خود حضرت در راه آمدن به مکه از غدیر عبور کردند .
ج : کیفیّت ابلاغ
دو نفر بر فراز یک منبر: ایستادن پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز منبر بلند ، درحالی‌که سابقه ذهنی مردم نشستن حضرت بر منبر و یا ایستادن بدون منبر بود ، حالت استثنایی به‌نظر می‌رسید. ایستادن امیرالمؤمنین علیه‌السلام از اول خطبه برفراز منبر در کنار پیامبر صی االله‌علیه و آله – به‌طوری‌که دو نفر در حال قیام در محل سخنرانی دیده شوند – یکی از جذاب‌ترین و توجه برانگیزترین قسمت‌های برنامه بود که تا امروز نظیر نداشته‌است .
بلند کردن و معرفی امیرالمؤمنین علیه‌السلام : بلند کردن و معرفی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بین سخنرانی ، یک کار خارج از محدوده سخنرانی است ، و در هیچ‌یک از سخنرانی‌های حضرت و حتی در عرف سخنرانان جهان‌دیده نشده‌است . این کار به‌عنوان یک اقدام بسیار فوق‌العاده و به‌یادماندنی درباره حساس‌ترین فراز خطبه انجام گرفت .
بیعت لسانی از فراز منبر: بیعت و اقرار لسانی گرفتن از مردم به این صورت که حضرت از مردم بخواهند تا در بین سخنرانی ، اقرار خود را به‌طور مفصل بر زبان جاری کنند و محتوای سخنان حضرت را با صدای بلند تکرار کنند ، نیز اقدامی استثنایی بین همه سخنرانی‌های عالم و ابداعی در این فن به شمار می‌آید .
د : توجه الهی
از جهات استثنائی در مسئله غدیر، توجه خاص الهی به این برنامه بود . دراین‌باره نمونه‌های زیر قابل‌توجه است :
فرمان ابلاغ خاص برای غدیر: مانند آیه‌ی ” یا ایها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک “درباره هیچ‌یک از دستورات الهی نازل نشده ، بلکه در آن موارد خود امر مثل نماز و روزه و امثال آن نازل می‌شد و حضرت آن را به مردم ابلاغ می‌فرمود ولی دراین‌باره فرمان ابلاغ خاص صادر شد . تاکید الهی درباره غدیر: آیه ” و إن لم تفعل فما بلغت رسالته ” خصوصیت عظیم مسئله را می‌رساند که درباره هیچ‌یک از اوامر الهی چنین خطابی از طرف خداوند نیامده ، و این حاکی از اهمیت ویژه این دستور بین همه دستورات الهی است که نرساندن آن مساوی با نرساندن رسالت پروردگار است . ضمانت حفظ الهی برای ابلاغ غدیر: آیه “والله یعصمک من الناس ” که خداوند درباره این یک حکم با این صراحت ، ضمانت حفظ پیامبر صلی الله علیه و آله را از انواع دشمنان نموده حتی در اصل رسالت پیامبر صلوات‌الله‌علیه و آله وعده حفظ آن حضرت را در مقابل خطرات احتمالی از مشرکین و منافقین نداده و چنین سابقه‌ای درباره حضرت وجود ندارد . این حکایت از اهمیت ولایت نزد خداوند دارد که چنین پشتیبانی فوق‌العاده‌ای نسبت‌به آن فرموده‌است.
ح : موقعیّت مردمی
مؤمنین قوی الایمان و ضعیف الایمان : مسلمانانی که در غدیر حضور داشتند در درجات بسیار متفاوتی از ایمان بودند از سلمان و ابوذر و مقداد گرفته که در بالاترین درجه ایمان و معرفت بودند و اعلام مقام ولایت و امامت امیرالمؤمنین علیه‌السلام برایشان تازگی نداشت تا افرادی که این نیاز را احساس می‌کردند. در درجه بعد کسانی بودند که امیال دنیوی هر آن در کمین آنان بود تا دین خود را بفروشند و تمایلات خود را ارضا کنند . از سوی دیگر خون‌خواهی های قبیله گرایانه در کنار سایر اخلاق جاهلی – که هنوز در روح بسیاری ریشه داشت – یاد بدر و احد و خندق و خیبر و حنین و سایر جنگ‌های پیامبر صلی الله علیه و آله را در یاد عده‌ای تازه می‌کرد، و به‌عنوان انتقام از آن حضرت و از امیرالمؤمنین علیه‌السلام که – در اکثر جنگ‌ها پیروزی و فتح به دستش بود و شجاعانه‌ای از عرب به دست او به زمین افتاده بودند – قلب‌های پرکینه ای را وادار به مخالفت و ضدیت با این برنامه می‌نمود. آخرین درجه کسانی بودند که همیشه همرنگ اکثریت بودند و از خود عقل و فکر و قدرت تصمیم‌گیری نداشتند اینان آنگاه که اکثریت را در جبهه مخالف می‌دیدند به آن‌ها می‌پیوستند .
دیدگاه دوم : اهمیّت غدیر در اعتقادات اسلامی
پایگاه ریشه‌دار غدیر در اعتقادات از جهات اهمیت آن معلوم می‌شود ، این مسئله دقیقاً به جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله بازمی‌گردد که از روز اول رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله تاکنون مسئله اصلی مسلمانان است . توحید و نبوت بین مسلمانان از موارد اتفاقی و مسلمات است ، و فقط مسئله امامت سررشته تمام اختلافات مسلمین شده‌است . اعترافات و اقرارها و اتمام حجت‌ها و اسناد قوی در مسئله غدیر، در حدی است که سندی قاطع برای امامت و ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام است ؛ و همین یک دلیل به‌تنهایی برای اثبات بسیاری از پایه‌های اعتقادی کافی است .
ثمرات غدیر سه‌گونه است که هر سه در موقعیت خود ضروری است : مقایسه‌های اعتقادی ، آثار کوتاه‌مدت ، و آثار بلندمدت .
الف: مقایسه‌های اعتقادی غدیر “غدیر ” امامت امامی را اثبات می‌کند که با ریاست او در امت اسلامی تمام الگوها شکل ضمانت شده به خود می‌گیرد ، در مقابل امتی که امامت غدیری امام معصوم را نپذیرد ، همیشه در معرض اشتباهات و نیز تغییرات عمدی خواهد بود و نتایجی دگرگونه پدید خواهد آورد . این اصل اصیل باعث پافشاری طرفداران غدیر دربارۀ آن و هجوم دشمنان نسبت به آن گردیده است .
توحید غدیر در برابر توحید سقیفه
توحیدِ غدیر، خدا را ذات لایزال منزهی می‌داند که با هیچ‌یک از مخلوقاتش قابل‌مقایسه نیست ؛ اما توحید سقیفه از خود و جسمی ساخته که دست‌وپا هم برایش در نظر گرفته‌است و مانند انسان‌ها ایاب‌وذهاب دارد .خدای عادل براساس غدیر
سقیفه خدا را عادل نمی‌داند و لزومی هم برای این اعتقاد نمی‌بیند و تحقق ظلم از سوی حق تعالی را جایز می‌شمارد اما غدیر خدای عادل را پذیرفته‌است که هیچ احتمالی از ظلم درباره او روانیست . ب : آثار کوتاه مدت غدیر
آثار کوتاه‌مدت غدیر در چهار جهت قابل‌بررسی است : ثمرات فوری غدیر، این‌که بهتر از غدیر راهی نبود ، و آنان که لایق ولایت نبودند از آن منحرف شدند . فتنه بنام سقیفه شد نه به نام پیامبر و علی علیه‌السلام .
ثمرات سریع غدیررا در شش جهت می توان خلاصه کرد : 1- پیشگیری از بهانه‌های ارتداد مردم : تعیین جانشین برای یک امت بعد از پیامبر صلوات‌الله‌علیه واله برنامه‌ای بود که به اقتضای عقل عقلایی باید انجام می‌شد و اگر انجام نمی‌شد مردم بهانه‌های بسیاری برای بازگشت از اسلام برای خود می یافتند. 2-حفظ قوام امت اسلامی : رها نکردن جامعه به حال خود و بدون سرپرست نگذاشتن آن از جهت قوام جامعه و امنیت آن مهم بود تا امت اسلامی از یکدیگر گسسته نشود. 3- خنثی کردن اقدامات منافقین برای جلوگیری از انحرافات و مقابله با منافقین – که حتی با حضور پیامبر ص جرأت توطئه را به خود می‌دادند- تعیین جانشین لازم بود تا اقدامات آنان خنثی شود . 4- نشان‌دادن پابرجا یی اسلام به ملل جهان در دولت‌ها و ملل جهانِ آن روز این مسئله مطرح بود که بعد از پیامبر صلی ‌الله‌علیه واله سرنوشت اسلام چه خواهد شد ونقطۀ غدیر پاسخی به همه آنان بود. 5 – مقابله آسان با طاغیان : برای مقابله با دشمنان خارجیِ اسلام و قبایلی که سربه مخالفت برداشتند جانشین تعیین‌شده پیامبر صلی الله علیه و آله با قرار گرفتن در جایی آن حضرت به‌راحتی می‌توانست قوام امور را حفظ کند و آنان را بر جای خود بنشاند . 6- اتمام حجت بر پیروان سقیفه : اتمام حجت بزرگ بر مردم انجام شد ، که پیامبر صلی الله علیه و آله آنچه برنامه‌اش بود دراین‌باره به انجام رساند ، و هیچ نقطۀ مبهم و جای سؤالی درباره‌ی آینده‌ی اسلام باقی نگذاشت . این مردم بودند که باب انحراف را به روی خود گشودند و به‌محض چهره نمودن سقیفه به استقبال آن رفتند همان گونه که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در خطبه فدکیه فرمود : هنگامی‌که خداوند جایگاه انبیا و منزلگاه برگزیدگانش را برای او اختیار نمود و آنچه به او وعده داده بود به اتمام رساند کینه و دشمنی ناشی از نفاق و شما ظاهر گردید… و شیطان از کمینگاه خود سر برآورد و شما را بسوی خود خواند و شما را دعوت نمود ،و دید که دعوت او را اجابت می‌نمایید… و چون شما را به قیام بر ضد حق خواند قیام و سرعت قبول شما را یافت … تمام این قضایا در حالی بود که فاصله‌ی زیادی نشده و زخم هنوز وسیع بود و جراحت هنوز التیام نیافته و پیامبر صلی الله علیه و آله هنوز دفن نگردیده بود ! …سپس شروع نمودی در برافروختن شعله‌های فتنه و برانگیختن هیزم‌های آن و ندای شیطان مکار را اجابت کردید و شروع به خاموش کردن انوار دینی روشن و بی‌اعتنایی به سنت‌های پیامبر برگزیده نمودید . این‌ها اهداف فوری غدیر بود که پس‌از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله در جهات نفی و اثبات ثمره خود را نشان داد .
بهتر از غدیر هیچ راهی نبود
با تحلیلی از ترکیب جامعه اسلامی در سال آخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله به‌خوبی مشخص می‌شود که هیچ طرحی زیباتر و بهتر از رفتار پیامبر صلی الله‌علیه واله با جامعه آن‌چنانی نمی‌توان فرض کرد، به‌طوری‌که نتیجه‌اش بقای اسلام باشد تا نسل‌های بعدی به‌راحتی بتوانند حق و باطل را بفهمند و حجت بر آنان تمام شود و راه را آزادانه انتخاب کنند . اگر نام اسلام محو می‌شد ، هم اتمام حجت از بین می‌رفت و هم انتخاب آزادانه ! چون یا مردم اصلا خبری از حق نداشتند تا بتوانند آزادانه آن را انتخاب کنند و یا خبری از باطل نداشتند تا ناخواسته در طریق آن نیافتند . آنان که لایق ولایت نبودند : پیامبر صلی الله‌علیه واله با بیان ” الیوم أکملت لکم …” فهماند که دین بدون ولایت کامل نیست بنابراین مردمی که دین بدون ولایت را پذیرفتند درواقع خواسته‌اند بگویند : ” دین ناقص هم برای ما کافی است وما دین کامل را نمی‌خواهیم ” ! درنتیجه هزار چهارصد سال است که مردم با دین ناقص می‌گذرانند و شاید هم لایق دین کامل نیستند. دین کامل انسان‌های کامل می‌طلبد که از عهده عمل به آن برآیند حقش را ادا کنند . البته این بدان معنی نیست که مردم مقصر نیستند بلکه تقصیرها و گناه‌ها به‌جای خود باقی است و درعین‌حال سکه ولایت هم‌قیمت خود را حفظ کرده و به دست هر نااهلی نیافتاده‌است ! فتنه بنام سقیفه شد نه به نام پیامبر و علی علیه السلام : پیامبر صلی الله علیه وآله در برخورد با مخالفان ولایتِ علی علیه‌السلام با اطلاع از انواع گرایش‌های شان به محبت‌های خود می‌افزود و ازخلاف‌هایشان چشم می‌پوشید به آنان هدیه می‌داد ، کمک می کرد و به هر صورت آنان را از علنی کردن راز دلشان مانع می شد . تا نهال اسلام رشد خود را بنماید و استحکام خود را بیابد . همین مقدار که در تاریخ ثبت شود تا پیامبر صلی الله علیه و آله زنده بود اسلام تزلزل درونی پیدا نکرد و مسلمین یکپارچگی خود را حفظ کردند ، بسیار مهم است . پس از پیامبر صلی الله علیه و آله هر چه واقع شود به حساب امت است ، به خصوص که از همان لحظۀ اول نگذاشتند به دست امیر المؤمنین برسد و این بهترین دلیل شد بر اینکه نتوانند این اختلافات را به نام آن حضرت تمام کنند .
ج : اهداف بلند مدت غدیر
اول : امامت
محور غدیر ” امامت بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله ” است که با ژرف نگری و آینده بینی دقیق در هیچ یک از ادیان و ملل جهان نظیر ندارد . با انتخاب بهترین مولاه و معرفی دوازده امام علیهم السلام تا آخر دنیا ، تعیین امام معصوم و معرفی امامان علیهم السلام به عنوان معادن علم ، ولایت مطلقۀ الهیه بدست به دوازده امام معصوم و معرفی حضرت مهدی علیه السلام ، جهات مهم اعتقادی را بیان نمود .
دوم : منابع و مراجع دینی
مسلمان به عنوان دینی که انتخاب کرده ملتزم به دستوراتی است که از سوی صاحب شریعت به او می رسد ، و این الزام اعتقادی او را وادار می کند تا هر چه بیشتر در جستجوی فرامین الهی باشد از جمله : 1-حلال و حرام غیر قابل تغییر 2- اهل بیت علیهم السلام مبین حلال و حرام
اهل‌بیت علیهم السلام مبین حلال و حرام : قرآن و عترت به‌عنوان تنها مرجع دینی مردم معرفی‌شده و کیفیت مراجعه به آن‌ها نیز تعلیم داده شده‌است . بدین‌صورت که قرآن کتاب دائمی و متقن پروردگار است و پیامبر و امامان علیهم‌السلام در کنار قرآن دو نقش اساسی دارند : 1. مبین و مفسر قرآن اند و با همان عصمت و علمی که دارند مفاهیم و معارف گوناگون قرآن را در اختیار مردم قرار می‌دهند . . 2. ادامه آنچه در قرآن گفته نشده و یا به‌صورت مجمل بیان‌شده توسط آنان باید ارائه شود تا مصونیت قطعی احکام الهی از هر تحریف و اشتباهی ضمانت شده باشد لذا تعابیری از قبیل ” لن یفترقا ” و یا “کل واحد منهما منبی عن صاحبه ” درصدد پایه‌ریزی اعتقادی در غدیر بوده‌است . سوم : آینده مسلمین شکی نیست که آینده‌نگری یک دین و فرستندۀ آن ، دلیل بر ژرف‌نگری آن خواهد بود و دلخوش کردن مردم به آنچه انتظارش نمی‌رود نشانه سطحی‌نگری تلقی می‌شود . از اینجاست که در غدیر، آینده‌ای نگران‌کننده به‌عنوان زنگ خطر در گوش مردم به صدا درآمد . نمونه‌ای بارز این مسئله را در دو جلوه می‌توان دید . 1 . پیش‌گویی از امامان ضلالت : صراحت به ظهور امامان ضلالت و انحراف بعد از پیامبر ص و مقابله آنان با امامان معرفی‌شده در غدیر و حتی غلبه آنان مردم را متوجه خطر جدی می‌نمود . 2 . پیش‌گویی از نفاق و ضعف ایمان مردم بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله : این اعلام خطر در غدیر از زیباترین چراغ‌های هدایت اسلام بود که مؤمنین حقیقی را بیدار کرد تا خود را در جهت اعتقادی و عملی آماده مقابله با گمراهان نمایند و ناخواسته در گردونۀ برنامه امامان ضلالت قرار نگیرند . دیدگاه سوم : مروری بر راه طی شدۀ غدیر و خلافت
سقیفه چه کرد ؟ غدیر مظلوم تا کجا پیش رفت ؟ ما می گوییم : اسلام بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله دو راه داشت : خلیفۀ انتخاب شدۀ خدا یا خلیفۀ منتخب مردم . راه شورا عملاً نشان داد که سر از کجا درآورد ، و از ظلم به فاطمه علیها السلام تا ظلم و حسین علیه‌السلام را طی پنجاه سال درنوردید . در بی‌فرهنگی و جهل جامعه آن‌چنان زحمت کشید و چه جنگ‌هایی که به پا کرد تا روزگاری که معاویه و یزید و بنی‌امیه و بنی‌عباس لعنت الله علیهما رسماً اسلام را به مسخره گرفتند و خودشان عملاً از شورای ساختگی هم بیرون آمدند و خلافت را تبدیل به سلطنت موروثی نمودند . ولی راه اول یعنی خلافت منصوص بااینکه در ظاهر پیروز نشد ، ولی همچنان جسته‌وگریخته و شکسته و بسته و درحالی‌که در چنگال راه دوم دست‌وپا میزد این راه هزار چهار صد ساله را با حفظ مبانی خود پیمود و این‌سان بقای دین را ضمانت کرد . اسلام واقعی و غیرواقعی در سایه غدیر کشف شد یکی از اسرار غدیر آشکار شدن توطئه‌های پنهان است در سایه غدیر اسراری کشف شد که اگر این برنامه نبود آن برنامه‌ها هرگز دست‌یافتنی نبود . غدیر مرز حقیقی اسلام واقعی و کفرِ واقعی بود یعنی بسیار از کفرهای واقعی به اسلام ظاهری تبدیل گشته بود و بسیاری از اسلام‌های واقعی درست به چشم نمی‌آمد و نیاز به محکی برای امتحان مردم بود این محتوای غدیر بود که کار را یکسره کرد و پس‌از پیامبر صلی الله علیه وآله در عرض چند ساعت یا چند روز تمام باطن‌ها را آشکار ساخت و درجات مختلف ایمان افراد هم برای خودشان روشن شد و هم برای سایر مردم معلوم گردید . معارف صحیح اسلام با شخص ضمانت شدۀ الهی تضمین شد آنچه یک ملت و دین را معرفی می‌کند دامنه فتوحات و مقاومتش در برابر دشمن نیست ، بلکه معارف آنست که خط فکری آن را تعیین می‌کند و در آن خط با معارف خویش ، انسان‌سازی می‌کند . آنچه شهدای کربلا را ابدی ساخت و از سایر شهدا جدا ساخت همین است . به‌هرحال برای تحویل معارف اسلام به نسل‌های آینده اسلام و ساختن انسان‌هایی والا – که هدف اصلی اسلام است – چنین افرادی لازم است چراکه ضامن بیان معارف صحیح اسلام فقط کسی می‌تواند باشد که رسماً از طرف خداوند مورد تضمین باشد و عملاً از عهده این مهم برآید . این همان مقام عصمت مطلق است که از طرف خداوند تعیین‌شده است خداوند این مهم را عملاً انجام داده و ادامه‌دهندگان و حافظان این خط را تا روز قیامت تعیین فرموده‌است . در خطبه غدیر این مسئله به‌خوبی روشن است که هنوز دریای معارف دین چه تفسیر قرآن و چه بیان احکام و چه اعتقادات و معارف دین بیان‌نشده ، و این‌همه توسط جانشینان تعیین‌شده‌ای که از هر جهت – به‌خصوص از جهت علم و عصمت و اعتماد – ضمانت شده بودند برای مردم راه‌گشایی خواهد شد .
اگر غدیر نبود اشکال معکوس آغاز می شد ! اگر پیامبر صلی الله علیه وآله وصی خود را تعیین نمی‌فرمود قطعاً مردم از این طرف اشکال‌تراشی می‌کردند که چرا باید پیامبرِ یک دین ، جانشین خود را تعیین نکرده از دنیا برود ! چه پیامبر صلی الله علیه وآله اصل مسئله نصب خلافت را در طول عمرش مهمل می‌گذاشت و چه فقط مسئله غدیر پیش نمی‌آمد ، در هر دو صورت مردم اشکال فوق را می‌نمودند ؛ چراکه مسئله خلافت آن‌قدر مهم است که گذشته از اعلانات مکرر می‌بایست در یک شرایط خاص و به‌صورت رسمی نیز انجام گیرد . ممکن بود این نصب و تعیین در روزهای آخر عمر پیامبر صلی الله‌علیه وآله و درحالی‌که حضرت در بستر بیماری بود انجام بگیرد ، ولی در آن صورت هزاران بهانه به دست دشمن می‌افتاد . یکی می‌گفت : ما حاضر نبودیم ! یکی می‌گفت : ما نشنیدیم ! یکی می‌گفت : إن الرجل لیهجر ! یکی می‌گفت : ما حاضر بودیم و کلام حضرت را هم شنیدیم ولی بعضی عبارات را نشنیدیم ! یکی می‌گفت : ما شنیدیم ولی منظور حضرت چنین بود . پس بهترین صورت ممکن همان بود که در اجتماعی عظیم که حاضرین آن مسلمانانی از همه ملل اسلام آن روز بودند و در اجتماعی که همه‌ یکجا حاضر بودند و در آن زمان بی‌نظیر و در حد غیرممکن بود ، و در مجلسی رسمی و به‌صورت عمومی مثل بیعت درحال صحت کامل پیامبر ص اعلام شود تا راه هرگونه دسیسه بسته باشد . اگر ولایت اعلام نمی‌شد نبوت زیر سؤال می‌رفت ! اگر پیامبر صلی الله‌علیه واله جانشین خود را تعیین نمی‌کرد گذشته از این‌که نسل‌های آینده از این هدایت‌گری حضرت تا امروز محروم می‌شدند نبوت حضرت را زیر سوال می‌بردند این اعتراض ممکن بود در شکل‌های گوناگون رخ نمایند ولی ساده‌ترین شکلی که از آن متصور است این بود که بگویند : “معلوم می‌شود این پیامبر در فکر حکومت خود بوده ، و کاری به بقای دینی که آورده نداشته است ” !! بنابراین تعیین امام به یک معنی قوام نبوت است .
منصوب کردن خلیفه چه فرق‌هایی با سپردن آن به شورا داشت ؟ نصب خلیفه توسط پیامبر صلی الله علیه وآله با یک کلمه تمام می‌شود ، ولی وقتی بنا برشورا باشد قوانین مفصلی می‌خواهد تا آن‌گونه نشود که بعد از پیامبر صلی الله‌علیه و آله قائلین به شورا آن را چند نوع اجرا کردند!؟ بر فرض این‌که خلافت شورایی باشد ، چطور می‌شود که برای این قانون زیربنایی ، هیچ حدیث و نشانه‌ای در احادیث و قرآن وارد نشده باشد که کیفیت این شورا و ترکیب آن و چگونگی جمع‌بندی بین آرا ء و امثال آن را گفته باشد . اگر ترس از انتخاب نامناسب و شرایط خاص حاکم بر جامعه مسلمین در آن روز هم نبود، باز مسلمانان در شرایط و کیفیت انتخاب خلیفه دچار همان مشکلی می‌شدند که در اصل خلافت به آن دچار می‌آمدند . با در نظر گرفتن آنچه به‌عنوان دیدگاه تاریخی و اعتقادی ذکر شد ابعاد گسترده‌ای از ارزش فکری و روحی غدیر را دریافتیم .
بخش سوم : تحلیل برنامه های سه روزۀ غدیر
هر واقعه تاریخی – پس‌از مطالعه – نیاز به تجزیه‌وتحلیل جوانبش دارد تا ارزش و اهداف و نتایج آن به‌خوبی شکافته شود ، و از صورت داستان به یک واقعیت ارزشمند در جهت علمی درآید غدیر نه‌تنها از این قاعده مستثنی نیست ، بلکه به‌خاطر عظمت و حساسیت آن بسیار عمیق و پرماجرا است ؛ و برای کشف ارتباطات آن نیاز شدید به تحلیل و موشکافی احساس می‌شود . در این بخش ابتدا به تحلیل کلی واقعه غدیر و انعکاس خبری آن خواهیم داشت آنگاه تحلیل مفصلی بر برنامه‌های به‌یادماندنی غدیر داریم نزول و تفسیر آیات قرآن در غدیر جنبه مهم دیگری است که نیاز به تحلیل دارد تحلیل جمله “من کنت مولا فهذا علی مولا” می‌تواند به‌عنوان اصلی‌ترین قسمت این بخش تلقی شود تحلیلی بر مواضع حساس خطابه‌ی غدیر و سپس بیعت غدیر آخرین قسمت‌های این فصل به شمار می‌آید. تحلیل کلی بر اصل واقعۀ غدیر
واقعه‌ای که برای مردم آن زمان و هر کسی که در طول زمان‌ها آن را می‌شنود فوق‌العاده است یقیناً تأثیرهای ناخواسته‌ای بر جامعه و افکار مردم و خط سیر آنان خواهد گذاشت . غدیر حق همه انسان‌هاست ، چراکه در آن روز هدف انسانیت مشخص گردید آنان که آن روز را ضایع کردن حق انسانیت را ضایع کرده‌اند و حق میلیاردها بشر را نادیده گرفته‌اند . غدیر آسودگی خاطر پیامبر رنجیده بود ، چراکه دست علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام را گرفت و او را بلند کرد و از همان‌جا او را به همه عالم و همه تاریخ و همه نسل‌ها نشان داد و معرفی کرد که این وصی و جانشین من است تعیین جانشین پیامبر صلوات‌الله‌علیه واله در موقعیت‌های مختلف صورت گرفت و غدیر برای مردمی که علی علیه‌السلام را می‌شناختند و هم دیده بودند و هم اقرار داشتند که کسی از او بهتر نیست شاید اگر قبل‌از غدیر بود ادعا می‌کردند که آزمایشی پیش نیامده وگرنه ما هم چون علی علیه‌السلام هستیم . وحشت پیامبر صلی الله علیه و آله از مسلمانان در غدیر بود ، چرا که فرق بین غدیر و دعوت‌های قبلی پیامبر این بود که در غدیر اجتماعی منسجم و یکپارچه و عظیم از مسلمین بود ولی در دعوت‌های قبلی مجموعه‌ای از کفار و مسلمین و یا اکثریتی از کفار در برابر حضرت بودند ولی این مسلمانان چه کسانی بودند که نیمی از خطابه‌ی پیامبر صلی اله علیه و آله و اعلام خطر و حذر از منافقین آنان طی شد . و همۀ ترس پیامبر صلی الله علیه و آله از مسلمین منافق بود !
تحلیلی بر انعکاس خبر غدیر در آن زمان
پس‌از سه روز که مراسمی غدیر پایان یافت آن روزها به‌عنوان “ایام‌ الولایه ” در ذهن‌ها و در صفحه تاریخ نقش بست . خبر غدیر و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله در آن مجمع عظیم ، در شهرها منتشر شد و به‌سرعت شایع گردید و به گوش همگان رسید . بدون‌شک این خبر مهم توسط مسافران و ساربانان و بازرگانان تا اقصی نقاط عالم آن روز یعنی ایران و روم و چین پخش شد و غیر مسلمانان هم از آن با اطلاع شدند . در بعد دیگر پادشاهان ممالک از قدرت نوپای اسلام وحشت داشتند و چشم طمع به ایام بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله دوخته بودند ، با شنیدن خبر تعیین جانشینی چون علی علیه‌السلام نقشه‌های خود را بر آب دیدند . بدین‌وسیله جامعه اسلامی بار دیگر قدرت خود را به نمایش گذاشت ، و از حملات احتمالی بیگانه مصون ماند ، و بدین‌گونه بود که خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد ؛ چنان‌که امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید : ” پیامبر صلی الله‌علیه واله در روز غدیر برای احدی عذری و برای کسی سخنی باقی نگذاشت “. حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نیز می‌فرماید :”خداوند بعد از غدیر خم برای احدی حجتی و عذری باقی نگذاشته‌است”. تحلیلی بر برنامه های به یاد ماندنی در واقعۀ غدیر
*بیعت لسانی و عملی بیعت غدیر در دو مرحله لسانی و عملی با کلیه بیعت هایی که حضرت از مردم گرفته بود فرق داشت ابتدا در خطبه از مردم اقرار گرفتند و در این اقرار به کلمه ” آری ” و” بلی ” اکتفا نکردند بلکه اقرارنامه‌ای را قرائت کردند ، و از مردم خواستند آن را تکرار کنند و در آن اقرار نامه ظریف‌ترین زوایای غدیر را در کوتاه‌ترین عبارات گنجانیدند . پیداست که شکل عمومی بیعت همان دست دادن است ، ولی این‌دست دادن در واقع حاکی از عهد بستن و تصمیم به وفاداریِ قلبی و نیز پیمان لسانی است . کیفیت بیعت عملی و لسانی پس‌از روشن‌شدن این جهت می‌پردازیم به این نکته که پیامبر صلوات‌الله‌علیه و آله بیعت با دست و بیعت لسانی را به چه صورت انجام دادند در اواخر خطبه با درخواست‌های مکرر از مردم تکرار سخن خود را طلب کردند که عبارات آن چنین است : * همگی این جملات را بگویید : ” ما شنیدیم و اطاعت می‌کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می‌آوریم دربارۀ امر امامت امامان علی علیه‌السلام و امامانی که از صلب او به دنیا می‌آیند . بر این مطلب با قلب‌هایمان و جانمان و زبانمان و با دستانمان با تو بیعت می‌کنیم …” که همان متن مفصل را حضرت برایشان تعیین فرمودند . * ” ای مردم آنچه به شما گفتم تکرار کنید ” *” ای مردم چه می‌گویید خداوند اصوات را می‌شنود و از پنهان های قلب‌ها خبر دارد “. کنایه از این‌که اگرچه اصوات به‌هم مخلوط است و از باطن‌ها هم کسی خبر ندارد ، ولی خداوند ناظر و شاهد است . * بگویید سخنی را که خداوند به‌خاطر آن از شما راضی شود . * بگویید حمد و سپاس خدایی را که ما را به این مطلب هدایت کرد و اگر خداوند هدایت نکرده بود هدایت نمی‌یافتیم .
بستن عمامۀ مبارک بر سر امیر المؤمنین علیه السلام
برنامۀ بستن عمامه در حالیکه حضرت بر فراز منبر در برابر دیدگان جمعیت بودند ، هرگز سابقه نداشت . مهم تر اینکه انجام چنین کاری در حضور مردم آنگاه ارزش دارد که معنایی همراه داشته باشد و مردم ار دیدن آن نتیجه ای بگیرند . پیامبر صلی الله علیه و آله با این اقدام ، هم امامت و حاکمیت و علی ابن ابیطالب علیه السلام را اعلام کرد ، و هم اعتماد خود را نسبت به او ابراز داشت .
مسیر عجیب مباهله در غدیر
اگر در ماجرای نصارای نجران کار به مباهله نرسید تا یاد قدرت خداوندی را در پشتیبانی از پیامبرش ببینند ، اینک دشمن غدیر مباهله را رسمی کرد و خداوند نیز با پاسخی به او حاضرین غدیر و شنوندگان ماجرای غدیر تا آخر دنیا را در برابر هر شبهه‌ای بیمه کرد و درواقع خداوند ارتباط غدیر را به ذات اقدس خویش اعلام کرد . حارث فهری به‌جای آنکه بگوید : ” من غدیر را قبول ندارم و اگر سخن من در انکار غدیر درست باشد خدا عذاب را بر شما نازل کند ” ، عکس این سخن را به زبان آورد و در واقع آنچه باید پیامبر صلی الله‌علیه واله می‌گفت او برای خود گفت . حارث گفت : ” خدایا اگر آنچه محمد درباره ولایت علی می‌گوید حق است و از جانب توست عذابی بر ما منکرین نازل کن ” ! می‌بینیم هم حقانیت مکتب و هم از جانب خدا بودن آن بر لسان حارث جاری شد و صریحا از خدا درخواست عذاب کرده‌است . این اقدام در حضور مردم بود و به‌قدری درخواست عجیبی بود که خداوند عین گفتار او را در قرآن نقل کرده که ” اللهم إن کان هذا هو الحق من عندک و فأمطر علینا حجارةً من السماء أو ائتنا بعذاب الیم ” . اکنون قاضی این مباهله خداوند بود که باید تکلیف مردم را روشن می‌کرد، چه آنکه بسیاری از منافقین و صاحبان ایمان ضعیف از مردم حاضر در غدیر نیز سخنی همچون حارث در دلشان بود ، ولی جرات ابراز آن را نداشتند . اگر خداوند پاسخ حارث را نمی‌داد آنان نیز همراه حارث می‌شدند و به این باور نزدیک می‌شدند که غدیر ساخته خود پیامبر صلی الله علیه و آله است و به خداوند ارتباطی ندارد . پیامبر صلی الله علیه وآله بازهم خواست راه توبه را به همۀ مردم نشان دهد که بازگشت به صراط مستقیم هیچ وقت دیر نیست و آشتی با خدا و اهل‌بیت همیشه ممکن است . همچنین خواست این نکته را خاطرنشان کند که باید از دشمنان غدیر فاصله گرفت و از آنان دوری جست . از این رو به حارث فرمود : ” یا از این گفته ات توبه کن یا از ما فاصله بگیر و از پیش ما برو “. حارث گفت : ” قلبم برای توبه مرا همراهی نمی کند ؛ ولی از نزد تو می روم “! با تمام شدن سخن حارث و فاصله گرفتن او از مجلس پیامبر صلی الله علیه و آله ، پرنده ای در آسمان ظاهر شد که سنگی به اندازۀ عدس در منقار داشت و آن را بر سر حارث فرود آورد . آن سنگ طول قامت او را در نوردید و او را نقش زمین ساخت و پیش چشمان مردم دست و پا زد و جان داد . مهم اینکه خدا عذاب چنین کسی را سریع فرستاد تا شدت غضبش بر منکرین ولایت علی ابن ابی طالب علیه السلام بر همه معلوم شود . آنجا که می فرماید : ” للکافرین لیس له دافع ، من الله ذی المعارج ” ، ” برای کافرین دفع کننده ای از عذاب خداوندی وجود ندارد …”.
تحلیلی بر نزول و تفسیر آیات قرآن در غدیر
در خطابه‌ی غدیر پیامبر صلوات‌الله‌علیه واله آیات بسیاری از قرآن را تفسیر کردند و مطالبی هم در معرفی قرآن بیان فرمودند . ذیلاً به تحلیل این ارتباط تنگاتنگ قرآن و غدیر می‌پردازیم معرفی قرآن در غدیر در ارتباط با قرآن چهار جهت به‌طور کامل در خطابه‌ی غدیر بیان‌شده که عبارت‌اند از مقام قرآن و محتوای آن و نیز معرفی سرپرست قرآن و وظایف ما در قبال آن و بدین‌صورت جلوه زیبایی قرآن در آن موقعیت حساس ترسیم شده‌است . منزلت قرآن قرآن یادگار و نشانه پیامبر صلی الله علیه و آله در میان مسلمین است . قرآن ثقل اکبر در” انی تارک فیکم الثقلین ” است و از ثقل اصغر خبر می‌دهد . تفسیر قرآن مفسر قرآن و بیان‌کننده باطن آن فقط اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند. اهل‌بیت علیهم‌السلام خلیفه و جانشین پیامبر صلوات‌الله‌علیه واله در تفسیر قرآن و کسانی هستند که به امضای آن حضرت چنین حقی دارند . نزول پیاپی وحی در غدیر نزول بیش‌از چهل آیه از قرآن درباره اقدامات پیامبر صلی الله علیه وآله در غدیر دلیل بر عنایت خاص خداوند این برنامه اسلام از شاخص‌ترین این آیات به آیه‌ی “یا ایها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک ” و آیه‌ی ” الیوم أکملت لکم دینکم “است از سوی دیگر نزول بیش‌از هشتاد آیه در افشاگری علیه اقدامات منافقین در ایام غدیر مثل آیۀ ” ثم ذهب الی اهله یتمطی ” ، که در بارۀ حرکات معاویه لعنة الله در غدیر است . این آیات نشانگر ضمانت حفظ حراست خداوند نسبت به پیامبر صلی اله علیه و آله و اجرای مراسم غدیر است ؛ و از سوی دیگر نشانگر تلاش بی وقفۀ دشمنان ولایت اهل بیت علیهم السلام در ایام آخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله است .
تفسیر آیات قرآن در غدیر
تفسیر سه سورۀ کامل قرآن که سوره های حمد و عصر و انسان است و نیز دوازده آیه بصورت صریح و بیش از هفتاد آیه به صورت اقتباس و استشهاد که در رابطه با جوانب مختلف غدیر در متن خطبه تحقق یافته شاهد زنده ای بر ارتباط تنگاتنگ غدیر با قرآن است .
تحلیلی بر جملۀ ” من کنت مولاه فَعلیُّ مولاه “
جملآ ” من کنت مولا فَعلیُّ مولاه ” ، از پنج کلمه تشکیل شده است : ” مَن ” ، یعنی ” هر کس ” : و این کلمه شامل تمام مسلمانان – یعنی آنان که پیامبر صلی الله علیه و آله را قبول دارند – می شود . ” کُنتُ ” ، یعنی ” من بوده ام ” : استفاده از فعل ماضی به معنای آن است که این منصب برای پیامبر صلی الله علیه و آله ، پایۀ نبوت عامه و خاتمیت اوست . و خطاب به کسانی است که حضرتش رارا تاکنون به چنین منصبی قبول داشته اند . ” مولاه ” ، یعنی ” مولی و صاحب اختیار اویم ” ؛ این کلمه محور اصلی جمله است ، “مولی” یعنی کسی که اختیار مردم به دست اوست و نسبت به آنان از خودشان بیشتر اختیار دارد ، و هر دستوری به آنان دهد باید بدون چون و چرا اجرا کنند ؛ و کوتاهی در آن اگر به عنوان اعتراض و شک در حقانیت او باشد مساوی با کفر و انکار نبوت است . ” فَعَلیُّ ” ، یعنی ” پس علی …” ؛ تعیین علی ابن ابیطالب علیه السلام برای منصب و مقامی که در کلمۀ بعدی ذکر می شود ، مشت محکمی بر دهان فتنه گران و دسیسه کاران است تا فکر تشکیک در شخص امام و یا احتمال تعدد آن را از مخیّلۀ خود بیرون کنند . از طرف دیگر با معرفی این ” علی علیه السلام ” ، یازده امام دیگر را هم که بعد از او دارای مقام و منصب او خواهند بود مشخص می کند به طوری که راه تحریف و تشکیک بسته می شود . “مولاه ” ، یعنی ” مولی و صاحب اختیار اوست ” . همان منصبی که در کلمۀ سوم این جمله برای شخص خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله ذکر شد عیناً برای علی ابن ابیطالب و یازده امام معین از فرزندان او از جانب خداوند عطا شده است .
معنای دقیق جملۀ ” من کنت مولاه …” پس‌از تبیین کلمات این جمله صورت ترکیبی آن با در نظر گرفتن آن پایه‌های اعتقادی که ذکر شد چنین ترجمه می‌شود : هر مسلمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله را به‌عنوان صاحب‌اختیار خود قبول دارد و در مورد فرمایشات و اوامر و افعال او اجازه هیچ‌گونه شک و شبهه و اعتراض به خود نمی‌دهد ، باید نسبت‌به علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام نیز همین اعتقاد را داشته باشد و سخنان و افعال او و آنچه از او می‌بیند و می‌شنود را حق بداند . ازآنجاکه هیچ‌گونه جای اعتراض و تشکیک درباره پیامبر صلی الله علیه وآله وجود ندارد ، لذا هر کس به هر عنوان با علی علیه‌السلام مخالفت کند و یا رودرروی او بایستد بر باطل است و اعتقاد او مساوی با کفر است . *نکته مهم درباره کلمه ” مولی ” خداوند کسانی را صاحب‌اختیار مردم قرارداده که دارای عصمت مطلق اند و از هرگونه بدی و پلیدی به هر معنی که باشد پا ک اند . گذشته از آن علمشان را به منبع بی‌پایان علم خود متصل کرده‌است تا جواب‌گوی انواع احتیاجات مردم باشند . نتیجه‌گیری از” من کنت مولاه … “
در اینجا به دو جهت مهم خطبه اشاره می کنیم : 1- ائمه علیهم السلام راه راست صراط مستقیم که قرآن و احادیث بر آن تکیه دارند فقط راه امامان است . سورۀ ” حمد ” ، دربارۀ امامان نازل شده است . 2- ائمه علیهم السلام دین کامل کامل شدن دین خداوند و بالاترین نعمت پروردگار که با آمدن آن نعمتها کامل شد ، ولایت ائمه علیهم السلام و صاحب اختیار شدن آنان بر مردم بود ، و آن هنگامی بود که دین اسلام بعنوان یک دین کامل مورد قبول خداوند قرار گرفت . بحث در معنای کلمۀ ” مولی ” به کار گرفتن کلمه “مولی” برای آنست که هیچ لفظی از قبیل “امامت ” ، “خلافت ” ، “وصایت” و امثال این‌ها ، نمی‌تواند حامل معنای دقیقی باشد که در” ولایت” نهفته و این لفظ از نظر محتوا فوق همۀ معانی الفاظ مذکور است . پیامبر صلی الله علیه وآله نمی‌خواهد فقط امامت یا خلافت یا وصایت را بیان کند بلکه می‌خواهد اولی به نفس بودن و صاحب‌اختیار تام بر جان و مال و عرض و دین مردم بودن ، و به عبارت واضح‌تر” ولایت مطلقه الهیه ” را که به معنی نیابت تامه از طرف خداست بیان کند . و برای این منظور هیچ لفظی فصیح تر و گویا تر از ” مولی ” پیدا نمی شود .
اعتراض به کلمه به‌معنای کلمه” مولی ” در غدیر جا دارد کسی بگوید این‌که ابوبکر و عمر و حارث فهری لعنت الله و چند نفر دیگر پرسیدند :” آیا این مسئله از جانب خداست یا از جانب توست ؟” به‌خاطر همین بود که معنای بسیار سنگینی را از کلمه مولی دریافتند که همان صاحب‌اختیار بود و برای زیر سوال بردن آن حاضر به این جسارت نسبت‌به ساحت مقدس آن حضرت شدند وگرنه همه می‌دانند که تمام گفته‌های پیامبر صلوات‌الله‌علیه و آله طبق آیۀ “و ما ینطق عن الهوی ” چیزی جز وحی و کلام خداوند نیست .
تحلیلی بر مواضع حساس خطابۀ غدیر
نگاهی به مراحل و سیر سخن در خطابۀ غدیر :
سیر سخنرانی تاریخی پیامبر صلی الله علیه وآله در غدیر که حدود یک ساعت طول کشید بسیار دقیق و با در نظر گرفتن مخاطبین آینده آن بود . حضرت در اولین بخش سخن ، به حمد و ثنای الهی پرداختند و صفات قدرت و رحمت حق‌تعالی را ذکر فرمودند ، و بعد از آن به بندگی خود در مقابل ذات الهی شهادت دادند . در بخش بعدی سخن را متوجه مطلب اصلی نمودند و تصریح کرده‌اند که باید فرمان مهمی درباره علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام ابلاغ کنم ، و اگر این پیام را نرسانم رسالت الهی را نرسانده‌ام و ترس از عذاب او دارم . آنگاه امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا اعلام فرمودند تا همه طمع‌ها یک‌باره قطع شود . از نکات مهم در سخنرانی حضرت ، اشاره به عمومیت ولایت آنان بر همه انسان‌ها و در طول زمان‌ها و همه مکان‌ها و نفوذ کلماتشان در جمیع امور بود ، و نیابت تام ائمه علیهم‌السلام را از خدا و رسول در حلال و حرام و جمیع اختیارات اعلام فرمودند . در بخش بعدی حضرت صریحا فرمودند : ” هر کس از ولایت ائمه علیهم‌السلام سرباز زند اعمال نیکش سقوط می‌کند و در جهنم خواهد بود”. بعد از آن شمه‌ای از فضائل امیرالمؤمنین علیه‌السلام را متذکر شدند. مرحله دیگر سخنان پیامبر جنبه غضب الهی را نمودار کرد. حضرت با تلاوت آیات عذاب و لعن از قرآن فرموده‌اند :
” منظور از این آیات عده‌ای از اصحاب من هستند که مأمور به چشم‌پوشی از آنان هستم ، ولی بدانند که خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصرین حجت قرار داده ، و چشم‌پوشی از آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست ” . سپس به امامانِ گمراهی که مردم را به جهنم می‌کشانند اشاره کرده فرمودند : ” من از همه آنان بیزارم “. اشاره رمزی هم به ” اصحاب صحیفه ملعونه ” داشتند و تصریح کردند که بعد از من مقام امامت را غصب می‌کنند و سپس غاصبین را لعنت کردند . آنگاه حضرت تکیه سخن را بر اثرات ولایت و محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام قرار دادند و فرمودند : “اصحاب صراط مستقیم در سوره‌ی حمد شیعیان اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند “. سپس آیاتی از قرآن درباره اهل بهشت تلاوت فرمودند و آن‌ها را به شیعیان و پیروان آل‌محمد علیهم‌السلام تفسیر فرمودند . آیاتی هم درباره اهل جهنم تلاوت کردند و آن‌ها را به دشمنان آل‌محمد علیهم‌السلام معنی کردند . از فراموش‌نشدنی‌ترین مراحل خطبه مطالبی اساسی بود که درباره حضرت بقیةالله‌الاعظم حجت‌ابن‌الحسن مهدی ارواحنافداه فرمودند و به اوصاف و شئون خاص حضرتش اشاره کردند و آینده ای پر از عدل و داد را به دست ایشان به همۀ جهانیان مژده دادند . با یک نتیجه‌گیری از سخنان قبلی خود ، احکام الهی را مطرح کردند که مقصود بیان چند پایه مهم عقیدتی بود : از جمله این‌که چون بیان همه حلال‌ها و حرام‌ها توسط من امکان ندارد ، با بیعتی که از شما درباره ائمه علیهم‌السلام می‌گیرم حلال حرام را تا روز قیامت بیان کرده‌ام ، زیرا علم و عمل آنان حجت است . دیگر این‌که بالاترین امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر ، تبلیغ پیام غدیر درباره امامان علیهم‌السلام و امر به اطاعت از ایشان و نهی از مخالفتشان است . در آخرین مرحله خطابه ، بیعت لسانی انجام شد و حضرت فرمودند:” خداوند دستور فرموده تا قبل‌از بیعت با دست ، از زبان‌های شما اقرار بگیرم”. که خلاصه آن اطاعت از دوازده امام و عهد و پیمان بر عدم تغییر و تبدیل و بر رساندن پیام غدیر به نسل‌های آینده و غایبان از غدیر بود در ضمن بیعت با دست هم حساب می‌شد زیرا حضرت فرمودند : ” بگویید با جان و زبان و دستمان بیعت می‌کنیم “.کلمات نهایی پیامبر دعا برای اقرار کنندگان به سخنانش و نفرین بر منکرین اوامر آن حضرت بود ، و با حمد خداوند خطابۀ حضرت پایان یافت .
فضیلت بی انتها برای علی علیه السلام پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبۀ غدیر سخنی در فضیلت علی ابن ابیطالب علیه السلام فرمود که هیچ کس نمی تواند بالاتر از آن را بگوید . آن فضیلت عبارت است از : 1- افضلیت ِ او بر همۀ مردم تا آخر دنیا . 2- اول بودن و پیشگامی علی ابن ابیطالب علیه السلام در دین خدا 3- فداکاری های او در راه خدا 4- رضایت الهی از او 5- ویژگی های خاص او . این فضائل نشاندهندۀ آن است که با وجود چنین شخصی ، هیچکس با هر درجه و مقامی سزاوار منصب ولایت و امامت نیست .
بخش چهارم : تحلیل عملکرد منافقین در غدیر
*منافقین غدیر سازندگان روزهای سقیفه
همان مجموعه‌ای که هم‌زمان با غدیر صحیفه‌ی ملعونه را امضا کردند و در مقابل منبر غدیر ناروا گفته‌اند و کسانی که در توطئه قتل پیامبر و علی علیه‌السلام شرکت داشتند همان‌ها در ماجراهای جیش اسامه و من از نوشتن کت و در ماجراهای سقیفه و احراق بیت و بیعت و غصب فدک حضور داشتند و به‌عنوان عوامل اصلی عمل می‌کردند اینجاست که بر نسل‌های آن روز و آینده‌های مسلمین و حتی غیر مسلمین روشن می‌شود که ریشه این‌همه توطئه جز در صحیفه‌ی ملعونه و ماجراهای منافقان در پشت‌پرده‌ی غدیر در جای دیگری قابل جستجو نیست . از برخورد شدید با منافقین در غدیر چه می‌فهمیم ؟ معرفی دشمنان در خطبه غدیر و برخورد شدید با آنان – به‌خصوص با خط نفاق- به همه آموخت که اسلام نسبت‌به مخالفان توطئه‌گر بی‌تفاوت نیست ! پیامبر صلی الله علیه وآله به‌صراحت تصمیم خود را خود بر قتل امضاکنندگان صحیفه و توطئه‌گران چون معاویه لعنة الله علیه ، را در غدیر به زبان آورد ، تا به نسل‌های آینده اسلام بفهماند که بازیگران با سرنوشتِ مسلمانان مستحق قتل اند . حضرت با افشاگری خود دو پایه اعتقادی” تولی ” و” تبری” را پایه‌گذاری کرد . اگر غدیر عملی می‌شد و امیرالمؤمنین علیه‌السلام خلافت را به دست می‌گرفت نسبت‌به منافقان همزیستی مسالمت‌آمیز نشان نمی‌داد و آنان را از صحنه اجتماع مسلمین ریشه‌کن می‌کند و این همان چیزی بود که منافقین از آن وحشت داشتند.
قیافه های ظاهر فریب سقیفه در برابر غدیر
سقیفه نمایان در قیافه‌های ظاهر فریب و شکننده آمدند که کمر اجتماع در مقابل آن خم شد . بار اول همسر پیامبر صلی الله علیه و آله در میدان جنگ در برابر علی علیه‌السلام ظاهر شد درحالی‌که طلحه و زبیر به‌عنوان دو صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در کنار او بودند . حضور زن در میدان جنگ از یک‌سو و همسر پیامبر بودن از سوی دیگر ، برای عوام‌فریبی راه شکننده‌ای بود و تأثیر بسزایی هم داشت از سوی دیگر دختر مؤسس سقیفه بودن و سابقه‌هایی که در حیات و پس‌از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله داشت معرف خوبی برای نمایندگی او از سقیفه در مقابل غدیر بود. بار دوم به بهانه قتل عثمان ، آخرین نماینده تام‌الاختیار سقیفه با نقشه صاحب سقیفه انتخاب شد معاویه و بقایای سقیفه حزب واحدی تشکیل دادند و به‌عنوان خون‌خواهیِ خلیفۀ مقتولِ سقیفه پرچم برافراشتند. پیراهن سقیفه را بر منبر دمشق – که پایه‌های سقیفه در آن محکم شده بود – آویختند و عناوینی از قبیل “خال المؤمنین” و ” کاتبان وحی” را هم زیور آن نمودند و به جنگ غدیر آمدند . بار سوم کج فکران پینه بر پیشانی ، که درواقع مولود سقیفه بودند و آرمان خودرأیی و عدم اطاعت از امام معصوم را همچون اهل سقیفه بر دوش می‌کشیدند ، به میدان غدیر آمدند. معاویه لعنةالله علیه ، این باقی‌مانده سقیفه درطول بیست سال مذبح بزرگی برای غدیر آماده کرد و هزاران نفر از غدیریان را در آن سر برید . امام صادق علیه‌السلام ارتباط مذبح کربلا به بازوی سیاه سقیفه را چنین می‌فرمایند : ” آنگاه که صحیفه ملعونه امضاء شد امام حسین علیه‌السلام به شهادت رسید”.
برنامۀ عظیم ترین توطئه بر ضد خدا در صحیفه
سابقه های توطئه گران در صحیفۀ ملعونه : آنان که به‌عنوان اولین توطئه‌گران بر ضد غدیر قدم پیش نهادند نیاز به بازبینی دقیق از نظر سوابقشان دارد تا معلوم شود چرا جز اینان افراد دیگری به چنین فکری نیافتادند و اقدام به چنین ضدیت صریح با برگزیدگان خدا ننمودند . سابقه این افراد از آغاز مسلمانی شان شروع می‌شود . حضرت بقیةالله‌الاعظم ارواحنافداه درباره آنان می‌فرماید : مسلمان شدن ابوبکر و عمر لعنت الله از روی طمع و برای رسیدن به خواسته‌هایشان بوده‌است . امیرالمؤمنین علیه‌السلام دراین‌باره می‌فرماید: روز جنگ و مبارزه که می‌شد فرار را برقرار ترجیح می‌دادند نه تیری رها می‌کردند و نه شمشیر می‌زدند و نه نیزه‌ای به کار می‌گرفتند … اما روز آسایش و تقسیم غنیمت که می‌شد به سخن می‌آمدند و خود را جلو می‌انداختند. عمر همیشه از پیامبر صلی الله علیه وآله درباره گردن زدن کسی که حضرت قصد قتل او را نداشت اجازه می‌گرفت و آن حضرت اجازه نمی‌داد . به‌هرحال این مسلمان شدن از روی طمع ادامه یافت تا روزی‌که این طمع و دشمنی علی علیه‌السلام آمیخته شد و حسرت نیز جرقه‌ای بر آن زد و تمام نمای عداوت با علی علیه‌السلام در سال آخر عمر پیامبر صلی الله علیه وآله خود را نشان داد و طمع آمیخته با دشمنی به میدان آمد و اولین توطئه رسمی بر ضد امیرالمؤمنین علیه‌السلام شکل می‌گرفت نطفه توطئه آنگاه منعقد شد که از آغاز سفر حجةالوداع و قبل‌از خروج از مدینه پیامبر صلی الله علیه و آله خبر رحلت خود را داد با شنیدن این خبر آرزوی رسیدن به طمع‌ها شکل جدی گرفت و ابوبکر و عمر که روزگار بلندی با یکدیگر عقد اخوت داشتند به این نتیجه رسیدند که تا فرصت از دست نرفته باید بر اساس این آمیخته های روح و جان خود برنامه‌ریزی اساسی کنند نقشه‌های آنان به یک برنامه دو سویه تبدیل شد : از یک سو منع از تحقق خلافت علی علیه السلام و دیگری پیش بینی برای دست یافتن خودشان به خلافت . که باید برای این نقشۀ شوم خود برنامه ریزی می کردند .
همپیمانی اولین دشمنان غدیر
پیامبر صلی الله‌علیه واله در عرفات و منا و مکه خطابه‌هایی ایراد کرد و مردم را برای اعلان ولایت و امامت و خلافت علی علیه‌السلام به‌طور جدی آماده کرد . در این مرحله ابوبکر و عمر پیشنهاد مربوط به خلافت را بین خود مطرح کردند ، و با یکدیگر پیمان بستند آنان عنوان برنامه خود را چنین قرار دادند که ” پس‌از رحلت محمد نگذاریم خلافت او در اهل‌بیتش مستقر شود “. برای این‌که بر تصمیم و پیمان خود شاهدی داشته باشند که هرکدام بی‌خبر از یکدیگر پیمان‌شکنی نکند ابوعبیده‌ی جراح را به‌عنوان امین خود انتخاب کردند ؛ چراکه همفکری او را با خود می‌دانستند و هر دو به وی اعتماد داشتند . پس‌از آنکه تصمیم خود را با ابوعبیده در میان گذاشتند او پذیرفت بدین‌گونه این پیمان بین سه نفر تحقق یافت .
نقشه ای برای مهاجر و انصار با توجه به این‌که مردم به دو گروه بزرگ مهاجرین و انصار تقسیم می‌شدند و افراد تازه‌ وارد هم به یکی از این دو گروه ملحق می‌شدند ، طبعا برای قبضه کردن امور کافی بود کلیدی برای تسلط بر این دو گروه پیدا کنند . مسئله مهاجرین را خود ابوبکر و عمر حمل کردند و بعد به این صورت که با آزادشدگان فتح مکه و نیز منافقانِ مهاجرین از قبل رابطه‌ای تنگاتنگ داشتند ، و بارها به کمک آنان به کارشکنی در امور پیامبر صلی الله علیه و آله پرداخته بودند. لذا عملاً آنان تحت فرمان و در اختیار ابوبکر و عمر بودند. نیمه دیگر مسئله انصار بودند که از نظر ابوبکر و عمر حل این مسئله نیاز به حیله‌های خاصی داشت ، نقشه شومی که توانست آنان را از این مشکل بیرون آورد و وارد کردن معاذ بن جبل در پیمان خود بود ، چراکه او از یک‌سو ظاهری مقدس و عالمانه داشت و از سوی دیگر ارتباط نزدیکی با رؤسای دو تیره انصار داشت انصار به دو طایفه بزرگ” اوس “و” خزرج” تقسیم می‌شد و رئیس واحدی به نام “سعد بن عباده ” داشتند . و هر یک از این دو طایفه برای خود رئیسی داشتند که یکی” بشیر بن سعد” رئیس خزرج و دیگری” اسید بن حضیر” رئیس اوس بود و همه رؤسای قبایل تحت فرمان اینان بودند . اصحاب صحیفه به‌خوبی می‌دانستند سعدبن‌عباده کسی نیست که با ابوبکر و عمر هم‌پیمان شود برای همین معاذ بن جبل را برگزیدند که او با اطمینان خاطر می‌توانست بشیر و اسید را برای ورود به پیمان آنان متقاعد کند . و هم با قاطعیت به ابوبکر و عمر گفت : “من ازجهت قوم خود انصار خیالتان را راحت می‌کنم شما هم از جهت قریش به من اطمینان دهید”. معاذ سراغ این دونفر رفت و مسئله را به‌طور جدی با آنان در میان گذاشت چهره به‌ظاهر مقدس و عالمانه معاذ بود که اثر خود را گذاشت و آنان پذیرفتند که هر یک تمامی رؤسای قبایل تحت فرمان خود را در جریان امر قرار دهند تا در موقعیت لازم تحت یک فرمان عمل کنند . این‌گونه بود که مسئله انصار هم حل شد و ازاین‌جهت هم خیالشان آسوده شد . تکمیل پنج نفر برای صحیفه در یکی از مراحلی که این چهار نفر در حال مذاکره سری بودند سالم مولی ابی حذیفه متوجه سخنان آنان شد و از کارشان بویی برد . لذا قسم یاد کرد که اگر موضوع را با او درمیان نگذارند افشاگری خواهد کرد ! ازآنجاکه سالم نسبت‌به علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام بغض شدیدی داشت و این گروه سابقه او را به‌خوبی می‌دانستند ، لذا ابوبکر به او گفت: ” ای سالم آیا عهد و پیمان می‌بندی که وقتی موضوع اجتماع مان را به تو بگوییم و تو را از آن باخبر کنیم ، اگر خواستی با ما همراه شوی و تو را به‌عنوان یکی از گروه خود به حساب بیاوریم و اگر نخواستی ، این سر را کتمان کنی و افشا ننمایی” ؟ سالم پذیرفت و بر سر این قول و عهد پیمان بست . آنان به سالم گفتند:” ما جمع شده‌ایم تا هم‌قسم شویم و پیمان ببندیم که از محمد اطاعت نکنیم در آنچه از اطاعت علی‌بن‌ابیطالب بعد از خود بر ما واجب کرد “. سالم قسم یاد کرد که در این مسئله با شما هم پیمان می شوم . او گفت : ” بخدا قسم آفتاب طلوع نکرده بر اهل بیتی که نزد من از بنی هاشم مبغوض تر باشد ؛ و در بنی هاشم از علی ابن ابیطالب کسی نزد من مبغوض تر نیست “.
امضای اولین معاهده بر ضد غدیر
اکنون نوبت آن بود که این عهد و پیمان را بین خود رسمیت دهند تا در عمل به آن ملتزم باشند و در مراحل بعدیِ آن یکدیگر را تنها نگذارند و برای همین روی سنگ سرخ میان دو ستون داخل کعبه نشستند و پیمان خود را تجدید کردند و گفتند :”یکدیگر را بر ضد علی کمک می‌کنیم به‌حدی که ما تا زنده هستیم یعنی( تا آخرین نفس) به خلافت دست نیابد “. سپس متن پیمان‌نامه را عمر چنین املاء کرد و ابوعبیده برای آنان نوشت : اگر محمد از دنیا رفت یا کشته شد خلافت را از اهل‌بیت ا و مانع می‌شویم .این پیمان‌نامه در داخل کعبه نوشته شد و به امضای این پنج نفر رسید و مهرهای خود را بر آخر آن زدند و ابو عبیده به‌عنوان امین این گروه برگزیده شد تا با حضور او متخلف را مجازات کنند . در آن لحظه پیامبر صلی الله علیه و آله در مسجدالحرام بود و هنگام خروج از کعبه آنان را می‌دید برای آنکه گمان نکنند کار آنان از نظر حضرت مخفی است نگاهی به ابوعبیده کردند و فرمودند : “این امین امت است ” !! دعوت از بنی‌امیه برای همکاری اولین کسانی که از نظر فکری به ابوبکر و عمر در غصب خلافت نزدیک‌تر تشخیص داده شدند بنی‌امیه بودند . آنان امویان را که در رأسشان ابوسفیان و معاویه و عثمان قرار داشتند به پیمان خود دعوت کردند در این مرحله مسئله اقتصادی را هم به مسائل خود اضافه کردند و آن( منع خمس از اهل‌بیت علیهم‌السلام ) بود . دلیل خود را هم درباره‌ی خمس چنین بیان کردند اگر خمس در اختیار آنان باشد از آن در راه خلافت استفاده خواهند کرد . توطئه چندمرحله‌ای در صحیفه از مضمون صحیفه پیداست که اهداف آنان چندمرحله‌ای بوده تا اگر در مرحله ای شکست خوردند وارد مرحله بعدی شوند . 1-منع خلافت از اهل‌بیت علیه‌السلام که در رأس آنان علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام است ، ا گرچه حتی خودشان به خلافت نرسند . 2- پس‌از منع خلافت از علی علیه‌السلام تلاش کنند که خود به خلافت دست یابند . 3- پس از منع خلافت از علی علیه السلام و رسیدن خودشان به خلافت ، علی علیه‌السلام را هم وادار به بیعت با خود نمایند . اطلاع پیامبر صلی الله‌علیه واله و اصحاب خاص از صحیفه پیامبر صلی الله علیه و آله ، از همۀ این توطئه ها آگاه بود . برای همین در اولین مرحله ، امیرالمؤمنین علیه‌السلام و سلمان و ابوذر و مقداد و زبیر را فراخواند ، و این پنج نفر را نام برد و فرمود : ابوبکر و عمر و ابوعبیده و سالم و معاذ متعهد شده‌اند و پیمان بر غصب خلافت بسته‌اند و بین خود صحیفه‌ای نوشته‌اند که اگر من کشته شدم یا از دنیا رفتم این خلافت را از تو- ای علی- مانع شوند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام عرض کرد :” پدرم فدایت یا رسول‌الله ،اگر اینان به تصمیمات خود جامعه عمل پوشاندند دستور می‌دهی چه عکس‌العملی نشان دهم ” ؟ فرمود :” اگر یارانی در برابرشان یافتی با آنان جهاد و مقابله نما ، و اگر یاری نیافتی بیعت اجباری آنان را بپذیر و خون خود را حفظ کن “. نقش عایشه و حفصه در برنامه‌های ضد غدیر عایشه و حفصه در چنین موقعیتی نقش بسیار مهمی را برای غصب خلافت برعهده گرفته‌اند چه آن که با حضور در زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله ، به‌عنوان همسران آن حضرت جزئیات لحظه به لحظه ماجراها را برای پدران خود ابوبکر و عمر لعنت الله که – مهره‌های اصلی صحیفه بودند- گزارش می‌کردند وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله وارد مدینه شد به خانه عایشه و حفصه نرفت و ارتباط خود را به آنان قطع کرد و درباره آنان آیات سوره تحریم نازل شد . آنان که این ارتباط را ضروری می‌دانستند به دستور ابوبکر به‌عنوان عذرخواهی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند و حضرت به‌شدت آنان را مؤاخذه نمود. بار دیگر که ارتباط برقرار شد عایشه و حفصه لعنت الله علیهم لحظه به لحظۀ وخیم شدن حال پیامبر صلی الله علیه و آله ، را توسط پیک‌هایی سری تا لشکر اسامه برای پدران خود می‌فرستادند. همین دونفر بودند که توانستند ابوبکر و عمر لعنت الله را در موقعیت لازم به مدینه بازگردانند تا برنامه غصب خلافت طبق نقشه قبلی انجام شود . کارشکنی‌های صحیفه ملعونه مقارن با مراسم غدیر کاروان عظیم حجاج از مکه به سوی غدیر حرکت کرد ، و در همان مسیر حرکت توطئه‌های شکننده آغاز شد . از اجازه بی‌موقع برای جدایی از کاروان گرفته تا عبور بی‌اجازه از غدیر که با هدف برهم زدن مراسم انجام شد ؛ طرح سؤال‌های بی‌جا درباره توقف در غدیر ، پراکنده شدن از برابر منبر پیامبر صلی الله علیه و آله ، مسخره کردن در بین خطبه با تشکیک در نسبت سخنان آن حضرت به خدا و اظهار نارضایتی از اقدامات حضرت و مطرح کردن تعصبات قومی و مسخره کردن مقام نبوت ، همه سلسلۀ به‌هم‌پیوسته‌ای از توطئه‌های منافقین بود . استهزاء بعد از خطبه در قالب انکار سخنان حضرت یاد کردن از خلافت به‌عنوان غنیمت ، طرح سوالاتی درباره الهی بودن غدیر، درخواست‌هایی از قبیل معرفی دیگری به‌جای علی علیه‌السلام و یا شرکت با علی علیه‌السلام در خلافت همه این‌ها کارشکنی‌هایی بود که منافقین از مطرح کردن هیچکدام فروگذار نکردند . که به یک مورد آن نگاه تحلیلی خواهیم داشت
پیشنهاد معرفی شخص دیگری به جای علی علیه السلام ! راه دیگری که منافقین و در رأس آنان پنج نفر اصحاب صحیفه برای خود اندیشیدند که شاید با پذیرش آن از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله ، غدیر خنثی شود ، مطرح کردن نسخ ولایت علی علیه‌السلام و انتخاب دیگری به‌جای او بود ابتدا شایعه کردند که “ای‌کاش غیر از علی را خلیفه قرار می‌داد یا اکنون که کار تمام‌شده دیگری را به‌جای او قرار دهد”!! در مرحله بعد گریز به اهداف خود را شروع کردند و گفتند : ” اگر به‌جای علی ، ابوبکر و عمر را قرار دهد از آن‌ها پیروی می‌کنیم”!! بعد سخن جدی‌تری گفتند :” قلوب ما طاقت ولایت علی را ندارد که هم از محمد اطاعت کرده باشیم و هم از علی اطاعت کنیم . باید درخواست کنیم که او را برای ما با دیگری عوض کند”!! سپس پا به مرحله عمل گذاشتند و رسماً نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند ،و با گنجاندن دسیسۀ اصلی خواستۀ خود را مطرح کردند و گفتند: ” یا رسول‌الله ، مردم تازه‌مسلمان شده‌اند و راضی نمی‌شوند که نبوت در تو و امامت در پسرعمویت باشد ، اگر آن را به دیگری منتقل کنی بهتر است “. ولی پیامبر صلی الله‌علیه و آله سخن آنان را رد کرد و فرمود: ” من این کار را با رای خود انجام نداده‌ام که اختیار داشته باشم . خدا به من امر کرده و آن را بر من واجب نموده‌است “. سپس آیه ای در پاسخ آنان نازل شد که ” اگر کسی را شریک نمایی عمل تو بی‌ارزش می‌شود”. توطئۀ قتل پیامبر و علی علیه السلام مقارن غدیر پس از امضای صحیفۀ ملعونه که تعهد نامۀ اصلی برای همۀ توطئه ها بود ، دو نقشه با نتایج پیش بینی شده بر ضد غدیر طرح شد . این نقشه قبلا در مدینه به هنگام باز گشت پیامبر صلی الله علیه و آله از جنگ تبوک طرح شده بود که با نزول وحی خنثی شد . نقشۀ اول طرح قتل پیامبر صلی الله علیه و آله قبل از رسیدن به مدینه ، و نقشۀ دوم قتل علی علیه السلام بود . با آنکه نقشه به دقت انجام شد ولی با عنایت پروردگار آن حضرت سالم ماند و توطئه با شکست مواجه شد . در این قسمت تحلیلی بر جزئیات این دو توطئه خواهیم داشت .
توطئۀ اول : نقشۀ قتل پیامبرصلی الله علیه و آله اکنون که مراسم غدیر پایان یافت و کاروان عظیم غدیر به حرکت درآمد اولین نقشه‌ی شوم در راه اهداف صحیفه ملعونه آماده شد و افراد لازم برای اجرای آن در نظر گرفته شدند و زمان و مکان اجرای آن را هم مشخص کردند . این نقشه که عبارت بود از قتل پیامبر صلی الله‌علیه وآله قبل‌از رسیدن به مدینه با این هدف انجام شد که اجتماع از شخصیتی که قوام امور به حضور او بستگی داشت خالی شود تا بتوانند آشوبی به پا کنند و فکرهای پیش‌ساخته خود را به اجرا درآورند . انتخاب چهارده نفر برای اجرای توطئه قتل افرادی که برای اجرای نقش در نظر گرفته شدند از چند خصوصیت برخوردار بودند . 1 – همگی از کینه‌توز ترین و دشمن‌ترین افراد نسبت‌به پیامبر و علی علیه‌السلام بودند . 2- در پیمان‌نامه و صحیفه ملعونه اولین هم‌پیمانان و متعهد شوندگان بودند . 3- با این اقدام آینده خود را می‌خریدند و در صورت پیروزی در نقشه‌ها در رده اول مقامات آینده خلافت مغصوب قرار می‌گرفتند ، که همینگونه هم شد . برای این کار چهارده نفر انتخاب شدند این افراد عبارت بودند از پنج نفر اصحاب صحیفه ملعونه که در کعبه امضا شد یعنی ابوبکر و عمر و ابوعبیده و معاذ بن جبل و سالم ، و شش نفر از قریش یعنی عثمان و معاویه و عمروعاص و طلحه و سعدبن‌ابی‌وقاص و عبدالرحمان بن عوف و سه نفر دیگر: ابوموسی اشعری و مغیره بن شعبه و ابوهریره در بعضی روایات او س بن حدثان نیز ذکر شده ، و او همان کسی است که در حدیث جعلی” إ نا معاشر الانبیاء لا نورث” به‌عنوان کمک به عایشه و حفصه در شهادت همراه شد و گواهی داد. مناسب ترین مکان برای چنین هدفی بر فراز قلۀ هرشی بود که با عنایت پروردگار، جبرئیل صدا زد : ” یا محمد ، ابوبکر و عمر و … در انتظار تو نشسته اند تا تو را ترور کنند “! پیامبر صلی الله علیه و آله این خبر را به اطلاع حذیفه و عمار رسانید ، و به آنان دستور داد تا با شمشیر های خود آماده باشند . در عین حال از ضمانت ” والله یعصمک من الناس ” خبر داد که آنان قادر به هیچ اقدامی نخواهند بود .
توطئۀ دوم : نقشۀ قتل علی علیه السلام
منافقین بار دیگر مجلسی سری تشکیل دادند و این‌بار درباره کیفیت به قتل رساندن علی‌بن‌ابیطالب به مشورت پرداختند پس‌از تصمیم‌گیری نهایی دراین‌باره برای آنکه فرار و گریز دفعه قبل تکرار نشود معاهده نامه‌ای درباره قتل آن حضرت امضا کردند سپس آن را به ابوعبیده‌ی جراح به‌عنوان امین خود سپردند و رفتند تا برای این کار آماده شود اما جبرئیل این خبر را به پیامبر صلوات‌الله‌علیه واله داد. حضرت فوراً ابوعبیده را احضار کرد و آن صحیفه را از او طلب کرد . این‌بار ابوعبیده نتوانست انکار کند و فوراً آن نوشته را به پیامبر صلی الله علیه و آله تحویل داد حضرت بازهم افشاگری را صلاح ندانست و فقط به آنان فرمود:” اکفرتم بعد اسلامکم “، ” آیا بعد از اسلامتان کافر شده‌اید”!! و این خطا بی ‌بود که به عهدشکنان و کسانی که مخفیانه به نفع کفار عمل می‌کردند گفته می‌شد . بااینکه صحیفه در دست پیامبر صلی الله علیه و آله بود و امضای آنان در آخر نوشته دیده می‌شد ولی با کمال وقاحت قسم یاد کردند که چنین قصدی نداشته اند !!! پیامبر صلی الله علیه و آله هم پیگیری این مسئله را ادامه نداد ، ولی معلوم شد منافقین تا چه حد در کار خود جدی هستند و با شکست نقشه‌ای سراغ توطئه دیگری می‌روند و آرام نمی‌نشینند.
صحیفۀ ملعونۀ دوم در مدینه
اصحاب صحیفه ملعونه پس‌از ورود به مدینه می‌دانستند که فاصله زیادی تا رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله نمانده و باید هرچه سریع‌تر تدارک روزهای پس‌از رحلت آن حضرت را ببینند . و از همه مهم‌تر تدوین اساسنامه‌ای بود که به‌جای قانون نامه ابدی غدیر باید تنظیم می‌شد . آنان با شناختی که از جامعه مسلمین در سال آخر عمر پیامبر صلی الله علیه و آله پیدا کرده بودند، به تدوین و تصویب موادی پرداختند که در صحیفه‌ی ملعونه‌ی اول به‌طور مجمل بیان‌شده بود این‌گونه بود که صحیفه‌ی ملعونه‌ی دوم به‌عنوان مفسر صحیفه اول نوشته شد و به امضای سردمداران توطئه رسید . پیامبر صلی الله علیه و آله هم با اشاراتی رمزی آنان را متوجه ساخت که از کارشان باخبر است . به فاصله پنج روز از ورود کاروان به مدینه ، محرم سال یازدهم هجری رسید در چنین موقعیتی پنج نفر اصحاب صحیفه با نه نفری که در عقبه هر شی به آنان افزوده شدند و همراه بیست نفر دیگر از رؤسای قبایل و کسانی که مردم تحت فرمانشان بودند شب‌هنگام در خانه ابوبکر جمع شدند تا برنامه دقیقی برای آینده بسیار نزدیک خود تدارک ببینند . خداوند بیدارگر نسل‌ها اسماء بنت عمیس را -که همسر ابوبکر بود ولی ایمان واقعی داشت – در آن ساعات شب ماموریت داد تا جزئیات ماجراهای آن شب را به‌خاطر بسپارد و برای حذیفه نقل کند تا خبر آن به نسل‌های مسلمان برسد و از تاریخچه ماقبل سقیفه آگاه باشند آنان این اساسنامه را تصویب کردند و در همان شب متن مفصل آن را تدوین کردند و توسط سعید بن عاص نوشتند و به امضای 34 نفر حاضر در جلسه رسانیدند . سپس صحیفه را به ابو عبیده دادند تا آن را در کعبه کنار صحیفۀ اول دفن کند .
سخنرانی پیامبر صلی الله علیه و آله دربارۀ صحیفۀ ملعونۀ دوم
پیامبر صلی الله علیه و آله پس از نماز صبح رو به ابو عبیده جراح کرده فرمود : ” خوشا به حال تو که امین این امت شده ای ” ! سپس این آیات را تلاوت نمود : ” فَوَیلٌ لِلَذینَ یکتبون الکتابَ بِأَیدیهم ثُمَّ یقولونَ هذا مِن عِندالله لِیَشتروا بِهِ ثَمَنَاً قَلیلا، فَوَیلُ لَهُم مِمّا کَتَبَت اَیدیهِم وَوَیلُ لَهُم مِمّا یَکسِبونَ ” ،( بقره ، 79) ” وای بر کسانی که نوشته ای را به دست خویش می نویسند و سپس می گویند : این از سوی خداست ، تا با آن مبلغ کمی بدست آورند . وای بر آنان از آنچه دستهایشان می نویسد و وای بر آنان از آنچه کسب می کنند . آنگاه فرمود : کسانی که در این امت چنین صحیفه ای را نوشته اند شباهت دارند به آنان که خدا می فرماید : ” یَستخفونَ مِنَ الناس وَلا یَستَخفونَ مِنَ الله وَ هُوَ مَعَهُم إذ یُبَیِّتونَ ما لا یَرضی مِنَ القولِ وَ کانَ اللهُ بِما یَعمَلونَ مُحیطاً ” . سورۀ نساء ، 108 ” از مردم مخفی می کنند اما از خدا مخفی نمی کنند و خدا ناظر آنان است هنگامی که شب را سحر می کنند در سخنی که خدا راضی نیست ، و خدا به آنچه انجام می دهند احاطه دارد “. سپس فرمود: امروز گروهی در امت من تشکیل یافته‌اند که در صحیفه نوشتن شان مانند سردمداران زمان جاهلیت شده‌اند که صحیفه‌ای بر علیه ما نوشتند و در کعبه آویزان نمودند. خداوند به آن عده امکانات می‌دهد تا آن‌ها و کسانی را که بعد از آنان می‌آیند امتحان کند و انسان‌های خبیث و پاک را از هم جدا سازد . اگر نبود که خداوند به من دستور داده از آن‌ها اعراض نمایم برای مقدری که می‌خواهد به انجام رساند ، هم‌اکنون آنان را پیش آورده گردنشان را می‌زدم ! حذیفه می‌گوید : به خدا قسم دیدیم هنگامی‌که پیامبر صلی الله علیه و آله این سخنان را می فرمود لرزه بر اندام امضاکنندگان صحیفه افتاده و اختیار از کف داده بودند ، به‌طوری‌که بر حاضران در مجلس مخفی نماند که حضرت با سخن خویش آن عده را قصد کرده و این آیه‌های قرآنی را درباره‌ی آنان می‌خواند.
نتایج صحیفه بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله
اصحاب صحیفه طبق پیمانی که با هم‌بسته بودند توانستند با کمک یکدیگر مشکلات سقیفه را ازسر راه بردارند و خلیفه‌ی غاصبی را به جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله بنشانند. خلیفۀ از پیش تعیین شدۀ صحیفه بر فراز منبر مردم بی‌خبر از پشت‌پرده به فاصله چند ساعت از رحلت پیامبرشان ، ابوبکر را بر فراز منبر آن حضرت دیدند درحالی‌که عمر و ابوعبیده و بقیه امضاکنندگان صحیفه اول و دوم اطراف منبر را گرفته بودند و با او بیعت می‌کردند و به او برای خلافت تبریک می‌گفتند !!! در پی آنان همه منافقینی که به بهانه آخرین دیدار با پیامبر صلی الله علیه و آله از لشکر اسامه به مدینه بازگشته بودند ، به جای یکدست با دو دستِ ابوبکر بیعت می‌کردند . با فرمان بشیر بن‌سعید و اسید بن حضیر همه قبایل انصار نیز گروه‌گروه آمدند و با ابوبکر لعنت الله بیعت کردند . و این‌گونه بود که بدون هیچ زحمتی و در زمان کوتاهی همه مردم – جز عده انگشت‌شماری – با ابوبکر – بلکه با صحیفه‌ی ملعونه – بیعت کردند. بیعت اجباری صاحب غدیر با اصحاب صحیفه چند روزی نگذشت که مأموران سقیفه بادر دست داشتن مدرکی به نام صحیفه صاحب غدیر را کشان‌کشان برای بیعت اجباری با ابوبکر به مسجد آوردند آنان درحالی‌که شمشیرها را بالای سر او گرفته بودند دستور می‌دادند که هرچه زودتر با غاصب حق او بیعت کند !! غاصبین خلافت پاسخ این لحظه‌ی حساس را پیش‌بینی کرده بودند چراکه هم رودرروی پیامبر صلی الله علیه و آله آن را گفته‌اند و هم هنگام بیعت غدیر آن را به زبان آوردند و هم در متن صحیفه‌ی ملعونه‌ی دوم آن را ثبت کردند . این بود که ابوبکر بلافاصله گفت : ” آری ” ، پیامبر آن مطالب را درباره خلافت تو گفته ولی آن را نسخ کرده و گفته : ” إن الله لا یجمع لنا النَّبوة والخلافه ” : ” خداوند نبوت و خلافت را برای ما جمع نمی کند ” ! می بینیم که غدیر قابل انکار نبود ، لذا عنوان منسوخ شدن غدیر را با یک روایت جعلی که به پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت دادند به میان آوردند .
از ابوبکر لعنت الله سوال شد که آیا درباره این حدیث شاهدی هم دارد که از پیامبر صلی ‌الله‌علیه واله شنیده باشد ؟ از میان آن‌همه جمعیت فورا چهار نفر برای شهادت برخاستند: عمر، ابوعبیده ، معاذ بن جبل و سالم مولی ابی حذیفه !! مردم بی‌خبر از نقشه‌های پنهان با مسئله‌ی جدیدی روبه‌رو شده بودند که قدرت فکر کردن و نفی و اثبات را از آنان گرفته بود . افشای اسرار صحیفه ملعونه پس‌از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله خداوند در آن فتنه سیاه توسط حجت عظمای خود علی بن ابی طالب علیه السلام اتمام حجت نمود . درحالی‌که شمشیرها بالای سرعلی علیه‌السلام آماده فرود بود و همه می‌دیدند و می‌شنیدند حضرت فرمود: وفا کردید به صحیفه‌ی ملعونه‌ی خود که در کعبه بر سر آن هم‌پیمان شدید که اگر خدا محمد را بکشد و یا بمیرد این خلافت را از ما اهل‌بیت علیهم‌السلام بازپس‌گیرید . آنان که هرگز انتظار چنین افشاگری در آن موقعیت حساس را نداشتند بی‌اختیار در پیشگاه مردم اقرار کردند . ابوبکر فوراً گفت : “تو از کجا می‌دانی؟! ما که تو را از آن مطلع نکرده بودیم ” !!! حضرت فرمودند : ” ای سلمان ، ای ابوذر، ای مقداد، ای زبیر، شما را به خدا و حق اسلام قسم می‌دهم که آیا از پیامبر صلی الله‌علیه واله نشنیدید که در حضور شما می‌فرمود : این پنج نفر- که نامشان را به‌خصوص ذکر کرد – در کعبه بین خود صحیفه‌ای نوشته‌اند و پیمان بسته‌اند که اگر من کشته شدم یا مُردم خلافت را- ای علی- از تو مانع شوند “؟! این چهار نفر شهادت دادند که این مطلب را از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده‌اند ، و این یادگار روزی بود که پس‌از امضای صحیفه پیامبر صلی الله علیه و آله خبر آن را به این چند نفر از اصحاب خود داد . آنان اضافه کردند که تو از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدی که اگر نقشۀ اینان اجرا شد به من امر می فرمایی چه کنم ؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : اگر یارانی یافتی با آنان جها کن و در مقابل آنان مقاومت کن ، و اگر یارانی نیافتی دست نگهدار و خون خود را هدر مده .
این‌گونه بوده که خداوند هیچ‌کس را در برابر غدیر معذور نخواهد دانست ، و همه دانستند و می‌دانند که آنچه برنامه بلندمدت غدیر را برهم زد یک نقشه شوم مستمر و پیش‌بینی‌شده بود، و در کنار همه این نقشه‌ها خداوند لحظه به لحظه حقایق را برای مردم روشن ساخت و کسی را در بی‌خبری و جهالت رها نکرد.
کلیاتی از غدیر در کلام مولی علی علیه السلام
غدیر در کلام صاحب غدیر معجونی است از آزمایش الهی و کمال‌الدین و تمام نعمت و رضایت پروردگار و اتمام حجت کامل و ارادۀ خداوند . غدیر یوم الولایۀ غدیریان است ، که خداوند آنان را بدین نعمت اختصاص داده‌است غدیر بالاترین فضیلت امیرالمؤمنین است که به دست یداللهی پیامبر صلی الله علیه و آله اعلام‌شده است . غدیر فضیلت انحصاری حضرت قلب به درد آمده صاحب غدیر حرف‌ها برای گفتن دارد و نفرین می‌کند مردمی را که با دریایی از فضیلت از او فاصله گرفتند . ا و متعجبانه فضائلی را برمی‌شمرد که احدی با او در آن‌ها شریک نیست و نمی‌تواند مانند او باشد . و غدیریکی از این موارد است که او بر فراز دستان ختم رسل برای بشریت معرفی شد و صاحب‌اختیار همه مردم گردید . در این‌باره می‌فرماید : ” من هفتاد فضیلت و منقبت دارم که احدی از اصحاب پیامبر صلی الله‌علیه واله در آن‌ها با من شریک نیستند … و اما پنجاه و یکم ، پیامبر صلی ‌الله‌علیه واله در روز غدیر خم مرا برای همۀ مردم منصوب نمود و فرمود : ” من کنت مولاه فعلی مولاه ” . پس ظالمین دور از رحمت خدا باشند و عذاب خدا بر آنان باد.
اتمام حجت با حدیث غدیر در کلام مولی علی علیه السلام
سوال صاحب غدیر از آنان که حق او را نادیده گرفته‌اند درواقع اتمام حجت دربارۀ حقیقتی است که خدا از آن سؤال خواهد کرد . همه این سوالات همراه با تعجب است و حاکی از نبایدهایی است که رخ داده و بی‌انصافی هایی است که چهره انسان را به‌خاطر تحمل نکردن ولایت ” ظلوم جهول ” نموده‌است . در این سوالاتِ صاحب غدیر سوزی احساس می‌شود که همراه توبیخ است ، و باید هم اینگونه باشد گاهی می‌فرماید: ” از من که صاحب روز غدیرم بیعت خواستند”!؟ گاهی دیگر می‌پرسد : ” نشنیدی در روز غدیر خم چه می‌فرمود” ؟ گاهی محاکمه می‌کند که ” من صاحب اختیارم یا تو” ؟! جایی دیگر تعجب می‌کند از کسی که روز غدیر برایش قانع‌کننده نیست . در مواردی جویا می‌شود که آیا غدیر دربارۀ غیر من بوده ؟ گاهی به گوش همه عالم می‌رساند که “چگونه صاحب‌اختیار آنان باشم درحالی‌که آنان حاکم بر من باشند”؟! آخرالامر هم کار غدیر را به قیامت وامی‌گذارد تا این سوالات را در پیشگاه خدا پاسخ‌گو باشند…

دانلود PDF

ورود اسرائیلیات در برخی تفاسیر

تفسیر واعظانه نوعی گرایش تفسیری است که دغدغۀ مفسر در آن هدایت عامۀ مردم است. برخی قرآن‏‌پژوهان معاصر این نوع تفسیر را داستان‌‏پردازی می‏دانند و باور دارند که در تفاسیر واعظانه، داستان‏‌هایی مانند داستان حضرت یوسف با آب و تاب و ظرافت‏‌های بسیار نقل می‌‏شود.

اسرائیلیات در اسلام 

در عصر پیامبر و تابعین‌ برخی یهودیان و نصارا مسلمان شدند. این امر باعث شد تا روایت‌هایى‌ از عهد عتیق‌ و جدید و کتاب‌هاى‌ دیگر آنان‌‌ وارد عرصۀ‌ فرهنگى‌ جامعۀ اسلامى‌ شود.

 نمونه‌هایی از اعجاز علمی قرآن

در قرآن کریم به برخی اندام انسان ازجمله مغز (آل‌عمران: ۱۹؛ سبأ: ۴۶؛ …)، انگشتان (بقره: ۱۹)، خون (بقره: ۳۰)، سرانگشتان (آل‌عمران: ۱۱۹)، پوست (نساء: ۵۶) و… اشاره شده است.

نمونه پست صوتی

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.

دوره‌ی آنلاین ترم پاییز1400

ترم پاییزی آموزش موسسه دارالعلم فاطمه‌البتول، به صورت آنلاین و در سه سطح برگزار می‌شود. در پاییز ۱۴۰۰ کنار شما هستیم و کارگاه‌های متنوع و کاربردی برای شما ارايه کرده‌ایم تا دركنار اساتید مجرب مهارت‌های فردی و اجتماعی‌تان را گسترش دهید.

تربیت دینی در نهج‌البلاغه

تربیت دینی در نهج‌البلاغه